نداشتن تشکل های مستقل کارگری پاشنه آشیل کارگران برای احقاق حقوق از دست رفته

بدلیل قوانین ضدکارگری حاکمیت، کارگران امکان برپایی تشکل های مستقل کارگری را ندارند

مهم‌ترین مشکل کارگران برای احقاق حقوق‌شان نداشتن تشکل های مستقل کارگری است. کارفرمایان برای استثمار هرچه بیشتر کارگران اجازه تشکیل تشکل های مستقل کارگری را نمی‌دهند. کارگران پیمانکاری بدلیل نداشتن امنیت شغلی نیاز بیشتری به این تشکل‌ها دارند. اما نزدیک شدن به این مقوله می‌تواند به تعدیل و اخراج کارگران منتهی شود. بهمین دلیل کارگران پیمانکاری از پایین‌ترین سطح امنیت شغلی و چانه‌زنی برخوردارند.

تهدید واخراج کارگران بدلیل پیگیری تشکیل تشکل های مستقل کارگری

تشکل های مستقل کارگری

 نمونه آن اخراج کارگران از معدن چادرملو بدلیل پیگیری تشکیل تشکل صنفی است. کارفرما با استفاده از روش‌های مختلف از جمله تهدید و تعدیل نیروها از شکل‌گیری تشکل های مستقل کارگری جلوگیری می‌کند.

تهدید و اخراج کارگران به دلیل مطالبه‌ خواسته‌هایشان موضوع جدیدی نیست. در ابتدای اعتصاب بزرگ نفتگران چندین شرکت پیمانکاری نفرات را از کار اخراج کردند. اخراج نماینده کارگران «کشت و صنعت میرزا کوچک خان»، اخراج نماینده صنفی «توسعه صنعت آذربایجان» و… نمونه‌ای از این موارد است.

کارفرما در پناه رانت و رشوه حاکم بر قوه قضاییه حتی از دادن حداقل حقوق مندرج در قانون کار هم طفره می‌رود. قانون کار حاکمیت حداقل‌های حقوق کارگران را هم به آنها نداده است. اما کارفرما حتی تحمل دادن این حداقل‌ها را هم ندارد.

قوانین ضدکارگری اجازه برپایی تشکل های مستقل کارگری را نمی‌دهد

مطابق با تبصره ۴ ماده ۱۳۱ قانون کار کارگران فقط می‌توانند در تشکل‌های صنفی وابسته به حکومت عضویت داشته باشند. با این تبصره کارگران حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری را ندارند. به این صورت کارگران در ضعف مطلق قرار گرفته و هیچ توانی برای احقاق حقوق خود از کارفرما ندارند.

اکثریت کارگران در شرکت‌های پیمانکاری با قراردادهای یک تا چند ماهه و حتی بدون قرارداد مشغول بکار هستند. کارفرما دست باز در اخراج کارگران در صورت هرگونه حق‌خواهی دارد. وضعیت بیکاری در کشور، کارگران را مجبور به سکوت و تن دادن به خواسته‌های کارفرما می‌کند. سازمان‌های نظارتی هم که بیشتر توسط سران حکومت که نقش پدر خوانده‌های کارفرماها را باز می‌کنند، کنترل می‌شود.

کارفرمایان با اهرم قرادادهای موقت کارگران را مجبور به سکوت می‌کنند. لشگر بیکاران به عنوان دومین اهرم کارفرمایان عمل می‌کنند. بسیاری از جوانان و کارگران بیکار حاضر هستند با شروط بدتر و استثمار بیشتر فقط لقمه نانی داشته باشند.

تشکل‌های مستقل کارگری تنها راه رسیدن کارگران به حقوق‌شان است

حاکمیت در ۴۰سال گذشته با سرکوب کارگران آگاه و اخراج آنها زمینه را برای استثمار هر چه بیشتر کارگران فراهم نمود. قوانین ضدکارگری وضع شده عملا توان هرگونه حق‌خواهی از کارگران را سلب کرده است. شرکت‌های پیمانکاری با بستن قراردادهای کوتاه مدت دست باز در تضییع حقوق کارگران دارند. نداشتن تشکل‌های مستقل کارگری باعث شده که کارگران نتوانند به صورت یک‌پارچه به اعتراض و حق‌خواهی عمل کنند. این وضعیت تا زمانی به نفع حاکمیت و کارفرمایان است. زمانی که کارگران چیزی برای از دست دادن نداشته باشند آماده گرفتن حق خود به هر قیمت هستند. آن زمان خطرناکترین وضعیت برای سران حکومت است. سیل کارگران فقیر توان از جا کندن بنیان‌های این حکومت را دارد.