بر اساس آمارهای ارائه شده قیمت مسکن در چند سال اخیر حدود ۳۰۰ درصد افزایش یافته، اما من مطلعم که قیمت مسکن در شرایط کنونی در قیاس با زمان دولت دهم حتی حدود ۶۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «مسکن» مهمترین دغدغهی امروز دهکهای فرودست و حتی طبقات متوسط؛ مسکن، کلیدواژهای پرکاربرد در تمام شعارها و وعدهها؛ راهی برای راه پیدا کردن به قلبِ آرزوهای میلیونها مردمی که سالهاست خوابِ خانهدار شدن را هم دیگر نمیبینند!
در روزگاران نه چندان دور، در همین دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی، لایههای بالایی و میانی طبقات مزدبگیر با گرفتن وام یا مشارکت در تعاونیهای مسکن و آنچه به اصطلاح «زمین شهری» نامیده میشد، میتوانستند بالاخره صاحبخانه شوند و از زندگی استیجاری نجات پیدا کنند؛ اما در دههی ۹۰ شمسی، چنین امکانی دیگر برای همیشه از میان برداشته شده؛ به گفتهی علی اکبر عیوضی (فعال صنفی بازنشستگان کارگری) اگر یک کارگر یا بازنشستهای که ۴ میلیون تومان حقوق میگیرد، بخواهد خانه دار شود باید ۲۰۰ سال حقوقش را پسانداز کند؛ البته برای خانهدار شدن در حاشیهی شهرها نه در قلب تهران و کلانشهرها، در حاشیههایی که همین امروز یک آپارتمانِ فسقلیِ ۵۰ متری، ۲ میلیارد تومان است!
۲ میلیارد، کف قیمت یک آپارتمان ۵۰ متری!
تورم مسکن در سالهای پایانی دهه ۹۰، به طور مشخص از نیمه دوم سال ۹۶، با سرعتی سرسامآورتر از قبل، صعود کرد؛ به گونهای که به گفتهی برخی کارشناسان، تورم این بخش در یکسال و چندماه گذشته، چند صد درصد بوده است.
بیست و سوم خردادماه سال جاری، روح الله عباسپور (نماینده مجلس یازدهم) با اعلام اینکه قیمت مسکن در ۷ سال اخیر افزایش چشمگیری داشته است، اظهار کرد: بر اساس آمارهای ارائه شده قیمت مسکن در چند سال اخیر حدود ۳۰۰ درصد افزایش یافته، اما من مطلعم که قیمت مسکن در شرایط کنونی در قیاس با زمان دولت دهم حتی حدود ۶۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
اکنون به راستی باید ۲ میلیارد تومان را «کف قیمت مسکن» فرض کرد؛ در هیچ کجا، در حاشیههای شهرهای بزرگ، پایینتر از این نرخ، امکان ندارد بتوانید یک آپارتمان ۵۰ متری پیدا کنید!
در چنین شرایطی است که کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰، وعدههای محیرالعقولی برای خانهدار شدن جامعهی هدف میدهند و در بلندگوهای انتخاباتی مدام تکرار میکنند «ما مردم را خانهدار میکنیم!»
بازهم طرحهای دولتی مسکن، در دستور کار کاندیداها قرار گرفته و در ارتباط با آن شعار میدهند؛ این در حالیست که نگاهی به طرحهای دولتی مسکن در سالهای اخیر نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق این طرحها ناکام بوده است؛ از مسکن مهر دولت احمدی نژاد گرفته تا مسکن امید و طرح ملی مسکن که در دولتهای بعدی ارائه شد. علاوه بر ناکامی و عدم دستیابی به هدفهای از پیش اعلام شده، معضل دیگر، ناتمام ماندن یک طرح با آمدن دولت جدید یا تیم مدیریتی جدید در بخش مسکن است؛ خانههای نیمه تمام مسکن مهر در حاشیههای کلانشهرها علیرغم صرف هزینههای هنگفت، نشاندهندهی به بطالت رفتن سرمایههای ملی و ناامید شدن امیدواری مردمانی است که به چنین طرحهایی دل میبندند و در آنها مشارکت میکنند.
وعدههای توخای در مورد مسکن
حالا کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز پشت هم از طرحهای جدید مسکن و برنامههایی که در این زمینه دارند، به گونهای شعاروار و اتوپیایی رونمایی میکنند؛ ساخت چند میلیون مسکن، در زمینهای ارزان و آنهم با صفر ریال آورده یا با آوردهی بسیار محدود!
بهتر است به چند نمونه از این شعارها توجه کنیم:
« ۴ میلیون مسکن با آورده اولیه صفر، زمین رایگان و وام ارزان بدون یک ریال بودجه دولتی میسازیم.
برآوردها نشان میدهد ۴.۵ میلیون مسکن کم داریم. مردم را در این برنامه به سه گروه تقسیم کردهایم. به سه دهک پایین بدون آورده اولیه، و به صورت اجاره به شرط تملیک در ۳۰ سال پول مسکن را از آنها پس میگیریم. در سه دهک دیگر مشارکت ۷۰ – ۳۰ است و در چهار دهک مشارکت ۵۰ ۵۰ است.
طرح نهضت خانهسازی ایرانیان یکی از مهمترین برنامههای من است. این طرح کاملا جدید است که از آسیبشناسی مسکن مهر بیرون آمده است.
ظرف چهار سال حداقل ۳ میلیون واحد مسکونی ساخته خواهد شد. سالی بیش از ۶۰۰ هزار واحد مسکن.»
تعارضها چیست و بودجه از کجا میآید؟!
مساله، تضاد این شعارها، هم با استطاعت محدود جامعهی هدف (مزدبگیران و به طور مشخص، کارگران و بازنشستگان) و هم با بازار رانتی و متورم مسکن است؛ اولین تضاد اینکه، وقتی چند ده میلیون نفر از جمعیت کشور، نصف خط فقر درآمد دارند و فقط چیزی حدود ده میلیون خانوار با ماهی حدود ۴ میلیون تومان حقوق زندگی میکنند، حتی اگر فرض بگیریم بخواهند بدون آوردهی اولیه به اینها خانه بدهند، بازهم توان بازپرداخت اقساط وام وجود ندارد؛ یک خانواده کارگری که ۴ میلیون تومان حقوق میگیرد، چطور قرار است وامهای چند میلیون تومانی مسکن را بازپرداخت کند؟!
این شعارها، با قیمتهای واقعی ساخت مسکن نیز در تعارض است؛ در حال حاضر، ساخت هر متر مربع مسکن، چیزی حدود ۵ میلیون تومان هزینه دارد؛ پس ساخت هر آپارتمان ۵۰ متری، حداقل ۲۵۰ میلیون تومان پول میخواهد؛ اگر بخواهند سه میلیون یا ۴ میلیون مسکن، همین ۵۰ متری را با نازلترین کیفیت و با ارزانترین مصالح بسازند، در مجموع، چیزی حدود هزار هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد؛ این اعتبار هنگفت چگونه قرار است تامین شود؛ آیا بانکهای در آستانهی ورشکستگی که اختلاسهای انبوه کمر آنها را به راستی شکسته، میتوانند این اعتبار هنگفت را به سازندگان یا واجدان شرایط دریافت وام بدهند؟ آیا جامعهی هدفِ زیر خط فقر، توان تامین این اعتبار را با آوردهی ریالی یکباره یا پرداخت اقساطی دارد؟! چرا هیچ سازوکاری برای تامین اعتبار اعلان نمیکنند، تازه وعده میدهند زمین رایگان، وام ارزان و بدون بودجه دولتی؟!!!
اگر دولت یا به عبارت دقیقتر دولتها و فرادستان در دهههای گذشته، کوچکترین اهتمامی برای خانهدار کردن اقشار ضعیف از جمله کارگران براساس تصریحات روشن اصل ۳۱ قانون اساسی داشتند، باید از رانتبازی و سودجویی دلالان و بساز بفروشها و غولهای ساخت مسکن جلوگیری میکردند تا امروز فاصلهی میان ثروت مردم و قیمت مسکن، فاصلهی زمین تا آسمان نمیبود! حال که امروز به اینجا رسیدهایم به راستی چطور میخواهند بدون فشار بر بدنهی کم درآمد و بدون ریالی آورده، در این بازار متورم، مردم را صاحبخانه کنند؟!
علی اکبر عیوضی در این رابطه میگوید: وقتی میگویند مشکل مسکن را حل میکنیم، ما کارگران و بازنشستگان به هیچ وجه نمیتوانیم به این وعدهها اعتماد کنیم! مگر معضل مسکن، قرص است که بریزند در جام آب و با تکان دادن، حل کنند! کارگر یا بازنشستهی که ۴ میلیون تومان درآمد ماهانه دارد، امروز نمیتواند پول رهن خانه استیجاری را بپردازد، چطور میتواند در طرحهای ساخت مسکن مشارکت کند؛ که اگر این طرحها قرار بود کارگران و بازنشستگان را خانهدار کند، باید تا امروز با مسکن ملی امید یا مسکن مهر، همه مزدبگیران صاحبخانه شده بودند!
او تاکید میکند، پس شعار کافی است؛ اگر طرح اجرایی و منطبق با توان مردم فرودست دارند، ارائه دهند وگرنه اینگونه با آرزوهای ناکام مردم بازی نکنند.
فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور) نیز تاکید دارد: این طرحها هیچ کدام برنامه اجرایی ندارد؛ به جای طرحهای مسکن دولتی که تماماً شعار و وعدهی بدون پشتوانه است، چرا هیچ زمان سراغ ظرفیتهای ماده ۱۴۹ قانون کار نرفتهاند؛ این ماده قانونی، امکان خانه دار شدن کارگران را با مشارکت مثبت خودشان فراهم کرده اما دهههای متوالی، هیچ تلاشی برای اجرای آن نشده است؛ حالا چطور میخواهند با طرح بدون پشتوانه برای خانهسازی دولتی آنهم بدون ریالی آورده، مردمِ بیخانه را خانهدار کنند؟!
طرحهای دولتی مسکن، هیچ کدام موفق نبودهاند حتی به اندازهی یک اپسیلون؛ نه مردم را خانهدار کردند و نه طلسم گرانی مسکن را شکستند و نه جلوی سودجویی مافیای مسکن را گرفتند؛ نمونهاش، طرح مسکن مهر است که با وجود ۱۴ سال درگیری دو دولت با این طرح، قیمت مسکن ۲۸ برابر شده است!
در چنین شرایطی، آیا انتظار دارند جامعهی هدف، به وعدههای خانهدار کردن مردم که کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری هرکدام به شکلی عرضه میکنند، دل ببندند و این شعارها را باور کنند؟ جامعهی هدفِ این شعارها همان مزدبگیرانی هستند که از بد روزگار و به دلیل گرانی سرسامآور زندگی استیجاری در متن شهرها، ناخواسته به حاشیهها کوچ کردهاند و در گتوهای ارزانقیمت و بیکیفیت با دشواری بسیار زندگی میکنند و برای این زندگیِ بدون امکانات، ماهی حداقل یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره خانه میپردازند؛ همانهایی که به تدریج از جامعهی خوشبختِ یک درصدیها جدا شدهاند و دیگر سالهاست که در قلب خشن شهرها هیچ جایی ندارند!