فقر مالی، بهداشتی و فرهنگی، بیکاری، گرانی سرسامآور، تورم فزاینده و شدت یافتن معضل مسکن از چالشهای بزرگی است که مردم ستمدیده و بلاکشیده میهن ما با آن دست بهگریبانند و روزگاری پررنج و محرومیت را سپری میکنند. در چارچوب حکومت ولایی هیچ چشمانداز روشنی از گشایش مشکلهای مردم دیده نمیشود. …..
براساس آماررسمی وزارت بهداشت رژیم تا کنون حدود۶٠٠هزارنفراز شهروندان بە ویروس کرونا مبتلا شدە وحدود٣۴هزارنفر نیزجان خود را از دست دادند.
مرکزآمار رژیم جمهوری اسلامی اعلام کردە است، آماربیکاری درایران پیشازشیوع ویروس کرونا از١٠درصد پایینترنبودەاست اما با همەگیرشدن کرونا این آمارروبە افزایش یافتە و درکوردستان وایران بە بیشاز۶میلیون نفررسیدە است.
مقامات رژیم «ولایی» با پنهانکاری، سوء مدیریت وخوداری ازتعطیلی مراکزعمومی، بە ویژە مراکزمذهبی قم ومشهد، بە شدت شیوع ویروس کرونا دامن زدە و در پی آن خسارات اقتصادی جبران ناپذیر بە مردم وارد و موجب تعطیلی بسیاری مشاغل شدە است.
بحران اقتصادی و بیکاری ناشی ازکرونا نارضایتی کارگران وکارکنان واحدهای تولیدی را درپی داشت کە بە اعتصابات وتجمعات اعتراضی انجامیده است .پ رجمعیتترین بخشهای جامعه امروز از خرید مایحتاج روزانهشان ناتوانند. این درحالی است که اعضای طبقه حاکم و خانوادههایشان در اشرافیت غوطه میخورند و بهبرکت غارت ثروت همین مردم کرامتباخته از زندگی “لاکچری”شان لذت میبرند.
با وجود این معضلات، مسئولان رژیم همچنان بخشی ازدرآمد ایران را صرف سوریه، یمن حزبالله لبنان میکند.
دولت هند طی٨۵ روزتوانستە است١٠٠میلیون نفر از شهروندان خود را واکسینە کند.
بە گفتە سخنگوی سازمان غذاوداروی رژیم ، تاکنون۵٧٠هزار دوز واکسن وارد ایران شدە کە این مقدار پاسخگوی واکسیناسیون تنها٢٨۵ هزارنفرازجمعیت کشور است.
پیشترهم مقامات رژیم ایران گفتە بودند تا پایان سال٩٩،سەمیلیون دوزواکسن بە شهروندان تزریق خواهد شد کە تاکنون این رقم حدودا بە ١٢۵هزاردوزرسیدە است.
خبرگزاری “بلومبرگ” کە سرعت واکسیناسیون درجهان را تعقیب میکند گفتە است: رژیم حاکم بر ایران با سرعت کنونی تزریق، با حدود۴ هزاردوزواکسن درروز١٠سال طول میکشد تا ٧۵درصد جمعیت خودرا واکسینه کند.
رژیم جمهوری اسلامی، نه کفایت از بین بردن فقر و فلاکت را دارد، نه توان تأمین رونق اقتصادی، نه قدرت پایان دادن به عقب ماندگی کشور، نه برنامهای برای تأمین کار و مسکن برای میلیونها ایرانی بیکار و بیسرپناه، و در فکر سلامتی مردم ستمدیده، بلکه خواهان ادامۀ همین سیاست نابخردانه با ماهیتی عمیقاً ضد انسانی و ظالمانه است که حال و آیندۀ میهن و زندگی مردم ما را بهخطر انداخته است.
ریشههای اصلی همه این نابسامانیها و ماهیتشان را در فهرستی کوتاه میتوان چنین بیان کرد: نظام اقتصادی نولیبرالی رانتی، نداشتن توانایی تدارک برنامهای دانش بنیاد، محروم کردن کشور از کادرهای برجسته در زمینههای علمی،بهداشتی، درمانی،اقتصادی، فنی، و زمینههای دیگر. سرنوشت مبارزه با فلاکت، ظلم و فساد گسترده بیش از هرزمانی با سرنوشت تلاش در راه تغییر نظام سیاسی حاکم بر میهن ما و گشودن راه به سمت تغییرات بنیادین گره خورده است.