روز یکشنبه 15 فروردین ماه شمار زیادی از بازنشستگان شهرهای مختلف کشور از جمله کرج، کرمانشاه ،تهران ، ساری، اراک، ایلام، اردبیل، اصفهان، شیراز، مشهد، اهواز، تبریز، شوش، خرم آباد، نیشابور، کرمان، رشت، قزوین، شوشتر و سنندج، با تجمع در مقابل ادارات تامین اجتماعی استانهای محل سکونت خود، خواستار افزایش مستمری ها شدند.
این اولین گردهمایی بزرگ بازنشستگان معترض در سال جدید و سومین آن در سه ماه گذشته است. پیش از این، دو تجمع بازنشستگان در روزهای 17 اسفند و ۲۶ بهمنماه 1399، با شرکت شماری از کارگران و دانشجویان برگزار شد که مورد حمله پلیس قرار گرفتند و بازنشستگان و جوانان را ناچار به دفاع از خود کرد.
بنابر این گزارش، بازنشستگان معترض روز یکشنبه که به “تهدیدهای تلفنی پلیس امنیت” اعتراض داشتند، شعار میدادند “تهدید، زندان اثر ندارد”، پاره ای از دیگر شعارهای تظاهر کنندگان عبارت بود از: “از بس دروغ شنیدیم،ما دیگه رای نمی دیم”،”هم مجلس و هم دولت، بس است فریب ملت”.”صندوق بازنشسته، سرقت دزدان گشته”. گزارشها حاکی است شماری از معترضان برای نشان دادن سفرههای خالی بازنشستگان با قاشق بر قابلمه خالی میکوبیدند.
یک روز پیش از این تجمع، اسماعیل گرامی، کارگر بازنشسته و از فعالان حقوق بازنشستگان در خانه اش بازداشت شده بود. گزارشها حاکی است که ماموران امنیتی از او خواسته بودند تجمع روز یکشنبه را لغو کند. مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی روز شنبه 14 فروردین برای جلوگیری از برپائی تجمع های اعتراضی جزئیات افزایش حقوق بازنشستگان را اعلام کرده بود. وی گفته بود که از فروردین سال جاری با احتساب یک همسر و دو فرزند، بازنشستگان این سازمان دو میلیون و ششصد و 55 هزار تومان دریافت خواهند داشت. این حقوقِ حداقل با احتساب سایر سطوح مستمری به ۴میلیون و ۲۰۰ هزار تومان افزایش مییابد.
تجمع کنندگان این میزان از مستمری را رد کردند. آنها قبلا خواهان یکسان شدن حقوق های مستمری بگیران کارگر تامین اجتماعی با مستمری های بازنشستگان لشکری و کشوری شده بودند. آنها حداقل حقوق مورد پذیرش بازنشستگان را 12 میلیون و 500 هزار تومان در ماه اعلام کرده بودند.
یکی دیگر از مهمترین خواسته های بازنشستگان درباره اداره صندوق تأمین اجتماعی است. این صندوق با بیش از دو میلیون عضو و دارنده کمپانی عظیم “شستا” به صورت مرکز چپاول برای جلادان و خدمتگزاران رژیم درآمده است. به همین جهت صاحبان قدرت اجازه نمیدهند این صندوق نظم و نسقی به خود گرفته و قابل حسابرسی شود. برای نمونه در سال 1398 نظام هماهنگ در صندوقهای کشوری و لشکری پیاده شد ولی بازنشستگان تأمین اجتماعی هرگز نتوانستند به حقوق خود در این زمینه دست بیابند. بازنشستگان، که صاحبان واقعی صندوق تامین اجتماعی هستند، خواهان آنند که صندوق توسط نمایندگان خود آنها سرپرستی و نظارت شود. بازنشستگان و مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی مطالبات خود را از طریق تشکل ” اتحادیه بازنشستگان” و رهبران خود به اشکال گوناگون و با تجمع های منظم و سازمان یافته به جامعه و بویژه به مقامات مسئول اعلام کرده اند.
مبارزات بازنشستگان، بخشی از مبارزات طبقه کارگر ایران است و به همین جهت مورد حمایت کارگران و توده های مردم قرار گرفته اند. سندیکای کارگران شرکت واحد، کارگران پیمانی، مدت موقت و حجمی نفت، گاز و پتروشیمی و کارگران فولاد با انتشار بیانیه هائی، بازنشستگان را مورد پشتیبانی قرار داده اند. بازنشستگان نیز به نوبه خود از خواست ها و مبارزات کارگران حمایت کرده اند. آنها در ضمن با مطرح کردن نظرات و راهکارهای صحیح، جنبش کارگری را تقویت کرده اند.
رهبران تشکل “اتحادیه بازنشستگان” در بیانیه اسفند 99 خود به نکات مهمی در جهت رسیدن به مطالبات خود و سایر کارگران اشاره کردند که لازم است مورد توجه و درس آموزی قرار گیرد. این اتحادیه به هنگام اعلام حداقل دستمزد کارگران برای سال 1400 آنرا تحقیر کارگران و وسیله ای برای گرسنه نگه داشتن آنان از جانب کارفرمایان و دولت نامید. در قسمتی از بیانیه ای که به این منظور انتشار دادند، آمده است:
“… آنان به این دلیل روشن با ما چنین بردهدارانه رفتار میکنند، برای این میتوانند با ما چنین رفتار کنند و در عقوبتی گرفتار نشوند و بهرهکشی از نیروی کار ارزان را هم شدت دهند؛ و میتوانند! چون ما هنوز قدرت مقاومت جمعی بازدارندهای در برابر آنان ایجاد نکردهایم و سنگرهای پایدار و استواری برای مقاومت برپا نداشتهایم و نبرد طبقاتی برای مزد شایسته را آنطور که شایسته چنین نبرد بزرگی است نتوانستهایم سراسری و گسترده سازیم.”
در بخش دیگری از بیانیه آمده است:
“مبارزه برای مزد شایسته به سازماندهی مستقل نیروی کار در سطوح مختلف و کمک بخش سازمان یافته به بخش پراکنده و بیسازمان، به اتحاد عمل پایدار تشکلهای مستقل کارگری و به همصدایی و همبستگی هر چه گستردهتر کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و سایر بخش های نیروی کار نیازمند است.” این مبارزه برای دست یابی به اهداف خود و کسب پیروزی، ایجاد نهاد مشترک پایداری مرکب از نمایندگان تشکلهای مستقل کارگری را الزامی میکند.