افزایش حقوق زحمتکشان و بازنشستگان یا یارانه به کلان سرمایه‌داران!

چنانچه انتظار می‌رفت با توجه به تورم موجود و گرانی‌هایی که در راه است قدرت خرید زحمتکشان نسبت به سال ۹۹ بدون تغییر می‌ماند، بنابراین باید پرسید این ۳۹ درصد افزایش حقوق به جیب چه کسانی می‌رود؟ فریبکاری رژیم ولایت فقیه و نولیبرال‌های حامی آن پایانی ندارد، طبقه کارگر و زحمتکشان با اتکا به نیروی اتحاد خود می‌توانند ارتجاع را عقب رانند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «معیشت شایسته، آری یا نه!»، تمام مساله همین است. یک بازنشسته کارگری که بیست یا سی سال پای کوره‌های ذوب فلزات ایستاده و آهسته آهسته تمام شیره جانش ذوب شده، حالا در دوران پیری باید معطل دو هزار و سه شاهیِ مستمری باشد؛ مستمری‌ای که با توجه به تورم موجود و خبرهای نگران‌کننده در ارتباط با آزادسازی هرچه بیشتر قیمت‌ها، قاعدتاً نمی‌تواند باری از دوش خانوارهای مستمری‌بگیر بردارد یا تا حدودی زندگی دشوار آنها را ساده‌تر سازد.

خبرها در ارتباط با افزایش مستمری ۱۴۰۰، اصلاً امیدوارکننده نیست؛ حتی مستمری حداقل ۴ میلیون تومانی که مسئولان سازمان وعده داده‌اند نمی‌تواند رضایت بازنشستگان را برآورده سازد. به نظر می‌رسد مستمری ۱۴۰۰ نیز دنباله‌ی غمناکی از افول معیشتی سال‌ قبل و سال‌های قبل‌تر است و قرار نیست به هیچ وجه گشایشی اساسی در معیشت نزدیک به ۴ میلیون مستمری‌بگیر سازمان تامین اجتماعی حاصل شود.

اظهارات نگران‌کننده در مورد مستمری ۱۴۰۰

در چهاردهم فرودین ماه، بعد از رسانه‌ای شدن اخبار مربوط به افزایش ۳۹ درصدی مستمری‌ها در ۱۴۰۰، مصطفی سالاری (مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی) بدون اعلام اعداد و ارقام دقیق افزایش پایه مستمری یا مزایای مزدی یا بدون اینکه از فرمول‌های اجرایی دور دوم متناسب‌سازی حقوق‌ها پرده‌برداری کند، گنگ و سربسته اعدادی را برای دریافتی ۱۴۰۰ بازنشستگان کارگری اعلام کرد.

وی گفت: «با افزایش حقوق بازنشستگان از ناحیه متناسب‌سازی و ماده ۹۶ سازمان این اختلاف را جبران کرد؛ به نحوی که سازمان در فرودین ۹۹ ماهانه، ۶۶۰۰ میلیارد تومان مستمری می‌پرداخت اما در فرودین ۱۴۰۰ این عدد به ۱۵ هزار میلیارد تومان می‌رسد که نشان از افزایش ۱۳۰ درصدی دارد. در نتیجه مستمری یک بازنشسته با یک همسر و دو فرزند از ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان در اسفند ۹۸ به ۴ میلیون و ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان در فروردین می‌رسد.»

با این حساب، کف ۴ میلیون تومانی برای بازنشستگان با ۳۰ سال سابقه و صاحب فرزند، قرار نیست محصول افزایش مستمری‌ها به تنهایی باشد. حاصل افزایش مستمری‌ها از محل اجرای ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی به اضافه‌ی اجرای دور دوم متناسب‌سازی در ۱۴۰۰، مستمری حدوداً ۴ میلیون تومانی است. این در حالیست که اگر قرار باشد ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی به تنهایی اجرایی شود، کف مستمری‌ها باید بسیار بالاتر از این ارقام اعلامی باشد. ماده ۹۶ می‌گوید: افزایش مستمری‌های سالانه باید به اندازه افزایش هزینه‌های زندگی باشد و با استناد به سبد معاش بسیار تقلیل‌یافته‌ی ۶ میلیون و ۸۹۵ هزار تومانی که خود دولتی‌ها نیز از حسن اتفاق پای آن را امضا گذاشته‌اند، حداقلی‌ترین و سطحی‌ترین اجرای ماده ۹۶ باید منجر به رساندن کف مستمری‌ها به ۶ میلیون و ۸۹۵ هزار تومان شود. اما از بد ماجرا، قرار است متناسب‌سازی و اجرای ماده ۹۶ با کمک یکدیگر، مستمری را برای بازنشستگان صاحب فرزند فقط به حدود ۴ میلیون تومان برساند؛ اینجاست که باید پرسید منظورشان واقعاً کدام ماده ۹۶ است؟!

در این بین، نه اجرای ماده ۹۶ به این شکل و با این همه کاستی، رضایت‌بخش است و نه اطلاعات دقیقی از چند و چون و جزئیات اجرای متناسب‌سازی داریم. اول از همه اینکه چرا مستمری ۴ میلیون تومانی به هیچ وجه کافی نیست.

چرا مستمری حدوداً ۴ میلیون تومانی کافی نیست؟

به گفته محمدی، بازنشسته حداقل‌بگیر «نباید در ارتباط با مستمری ۴ میلیون تومانی ۱۴۰۰ تبلیغات بسیار بکنند یا طوری وانمود نمایند که فتح الفتوح کرده‌اند! با توجه به تورم موجود و گرانی‌هایی که در راه است و بوی آن از همه سو به مشام می‌رسد، ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومانِ مدیرعامل سازمان تقریباً به اندازه همان ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان سال ۹۹ قدرت خرید دارد! بیش از آن نیست و نخواهد بود!»

آمارهای تورمی نگران‌کننده است و به همین دلیل ساده است که مستمری ۴ میلیون تومانی یا ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی نمی‌تواند بهبود قابل ملاحظه‌ای در معیشت کارگران بازنشسته به وجود بیاورد؛ کافیست به چند دسته اطلاعات تورمی نگاهی بیندازیم.

آمارهای رسمی تورمی اسفندماه که به تازگی منتشر شده، به نوعی «وحشتناک» یا «بی سابقه» است؛ تورم اسفند ۹۹ نسبت به اسفند ۹۸، ۴۹ درصد است؛ اما از آن نگران‌کننده‌تر، تورم تفکیکی اقلام است؛ تورم خوراکی‌ها ۶۷ درصد، شیر و تخم مرغ ۷۹ درصد، میوه ۸۴ درصد و روغن و کره، ۱۰۶ درصد!

تورم سال ۹۹، هنجارشکن و خردکننده بوده است؛ تورمی که سفره‌های کارگران را به کوچک‌ترین حد خود در دهه‌های اخیر رسانده است. بررسی قیمت ۳۰ قلم از اقلام عمده سفره خانوار در سال ۹۹ نشان می‌دهد طی اول فروردین تا پایان اسفندماه سال ۹۹ قیمت این ۳۰ قلم به‌طور میانگین ۸۰ درصد رشد داشته است.

در بین این ۳۰ قلم، مرغ با ۱۴۰ درصد در رتبه اول گرانی‌ها قرار داشته، پس از آن روغن نباتی جامد با ۱۳۷ درصد، برنج خارجی با ۱۳۲ درصد، خامه با ۱۲۲ درصد، کره با ۱۱۲ درصد، تخم مرغ با ۱۰۶، نخود با ۱۰۵ درصد، عدس با ۹۹ درصد، پرتغال داخلی و لپه نیز هر کدام با ۹۳ درصد، در رتبه‌ دوم تا دهم بیشترین افزایش قیمت قرار دارند.

علاوه بر تورم سال قبل که اثرات آن، قدرت خرید درآمد مردم را هفته به هفته و ماه به ماه تا آخرین روزهای سال تقلیل داد، در سال جدید هم اخبار نگران‌کننده جدیدی منتشر شده است چراکه گرانی‌ها همچنان به پیش می‌تازد و هیچ مهاری برای کنترل قیمت‌ها نیست؛ به خصوص برای کالاهای اصلی خوراکی که سفره‌های زحمتکشان را شکل می‌دهند. برای نمونه، در همین حدود دو هفته که از سال جدید گذشته، قیمت مصوب مرغ بازهم افزایش یافته است. بر اساس تصمیم قرارگاه ساماندهی مرغ کشور،  قیمت مصوب مرغ گرم برای مصرف‌کننده با چهار هزار و پانصد تومان افزایش به کیلویی ۲۴ هزار و ۹۰۰ تومان رسیده است. و این در حالیست که دولتی‌ها و شخص رئیس جمهور پیشتر وعده داده بودند در سال جدید دیگر چیزی گران نخواهد شد!

با این حساب، خیلی ساده است که نتیجه‌گیری کنیم مستمری ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی اصلاً کافی نیست و با روندی که در پیش گرفته شده، قدرت خرید این مبلغ، به زودی از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان سال قبل نیز پایین‌تر خواهد آمد!

از متناسب‌سازی چیزی نمی‌دانیم!

اما نکته نگران‌کننده‌ی بعدی، بی‌خبری از جزئیاتِ متناسب‌سازی دور دوم است؛ باید در نظر داشته باشیم که از کدهای اجرایی رونمایی نشده است و تنها کدی که در این رابطه منتشر شده و روی آن مانور بسیار می‌دهند، رفع تبعیض میان بازنشستگان کارگری و بازنشستگان کشوری و لشگری است؛ یعنی آنچه می‌گویند این است: قرار است با اجرای متناسب‌سازی دور دوم، تبعیض میان دریافتی بازنشستگان کشور به صفر برسد.

اما در مورد جزئیات فرمول‌ها هیچ اطلاعی نداریم؛ اینکه وضعیت بازنشستگان سخت و زیان‌آور چه خواهد شد؛ آیا بازهم از کارافتادگان و مستمری‌بگیران زیر سی سال ناراضی خواهند بود؛ متناسب‌سازی برای هر بازنشسته چقدر آورده‌ی ماهانه خواهد داشت و تکلیف مستمری بگیران سایر سطوح چه می‌شود، آیا بازهم سیاست کلی به سمتِ «حداقل‌بگیرسازیِ بیشتر» معطوف است؟!

حسین غلامی (فعال صنفی بازنشستگان کارگری) این ابهامات را معلول تبلیغات بسیار در مورد اجرای متناسب‌سازی می‌داند؛ تبلیغاتی که متن صریح قوانین بالادستی را به حاشیه می‌راند: «اگر ماده ۹۶ به درستی اجرا شود و مستمری‌ها به اندازه سبد حداقلی هزینه‌های ماهانه افزایش یابد، دیگر نیازی به اینهمه مانور و تبلیغات بر سر همسان‌سازی نیست.»

اگر ماده ۹۶ به درستی اجرا شود، باید کف مستمری لااقل به ۶ میلیون و ۸۹۵ هزار تومان برسد؛ آن زمان دیگر قرار نیست بار افزایش هزینه‌های زندگی بر دوش همسان‌سازی بیفتد و بازنشستگان مدت‌ها معطل دریافت و فهم فرمول‌هایی بمانند که در نهایت نیز شاید چندان رضایت‌بخش و عادلانه نباشند.

یک بازنشسته در ارتباط با ضرروت افزایش مستمری‌ها لااقل به اندازه خط فقر می‌گوید: «این چه منطقی است که یک بازنشسته نتواند از منابعی که خودش در طول سی سال اشتغال اندوخته، در زمان پیری برداشت کند و به اندازه خط فقر مستمری بگیرد؛ بیایند ارزش پولی را که آن سال‌ها به عنوان حق بیمه به صندوق ریختیم به معیار روز محاسبه کنند چقدر می‌شود! آن زمان آن پول‌ها را اگر در بانک گذاشته بودیم، امروز واقعاً چقدر سود ماهانه می‌گرفتیم؟!»