مدیران رده بالای سازمان و برخی از کارشناسان حامی این نهاد، از آنجا که توان مقابله با بدعهدیهای دولت وجود ندارد و سازمان نمیتواند حق و حقوق خود را از دولت مطالبه کند (برای نمونه بدهی بیش از ۳۴۰ هزار میلیارد تومانی خود را) و همچنین از آنجا که قادر به تغییر اصولی معادلات معیوب روابط کار به گونهای که ورودیهای ماهانه سازمان افزایش یابد، نیستند، از یک کلیدواژه استفاده میکنند: «اصلاحات پارامتریک و بازنگری اصولی در قوانین بیمهای».
«اصلاحات پارامتریک» در صندوقهای بیمهای و بازنشستگی یک ضرورت است؛ صندوقها باید با گذر زمان به سراغ اصلاحات سازنده بروند و معادلات و روابطِ منسوخ شده خود را از نو بازنویسی کنند اما به گفته فعالان کارگری، به سراغ اصلاحات پارامتریک رفتن، نیازمند یک پیششرطهایی است؛ اول خانه را از کف و پی، درست میکنند و بعد به سراغ آجرهای سقف میروند!
به گفته حسین حبیبی (عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور) تا زمانیکه سازمان مطالبات خود را از دولت نگیرد و از ابزارهای ایجابی برای مجاب کردن دولت به پرداخت بدهی انباشته خود برخوردار نباشد، نمیتوان به سراغ اصلاحات پارامتریک رفت.
به عبارت دقیقتر نمیشود به بهانه منابع نداشتن و بحران، از حقوق کارگران زد؛ حقوقی که در قوانین به صورت «بایدها» آمدهاند و تا ساختارها عوض نشوند، نمیتوان این حقوق را از کارگران سلب کرد.
یکی از حقوقی که به بهانه تحمیل بار اضافی بر دوش سازمان قصد سلب آن را دارند، «بازنشستگی پیش از موعد» یا برخورداری کارگران از آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور است که به گفته حبیبی نمیتوان حق و حقوق کارگرانی را که سالها در کارهای سخت اشتغال داشتهاند، به همین سادگی سلب کرد تا باری بر دوش سازمان تحمیل نشود.
اما در روزهای اخیر اظهاراتی منتشر شده است مبنی بر اینکه برای برداشتن بار اضافی از دوش سازمان بایستی مشاغل سخت و زیان آور حذف یا دستکم محدود شوند.
هفتم اسفندماه، مهدی کرباسیان (مدیرعامل اسبق سازمان تامین اجتماعی) گفت: در طول زمان و در ادوار مختلف مقرراتی برای تأمین اجتماعی تصویب و اجرا شده است که در نتیجه آنها محاسبات بیمهای تا حدودی کمرنگ شده است.
وی افزود: تأمین اجتماعی یک نهاد بیمهای است و با نهادهای حمایتی تفاوت زیادی دارد. این سازمان باید براساس محاسبات بیمهای اداره شود و اصول بیمهگری در تصمیم گیری درباره آن همواره مورد توجه باشد. در شرایطی که سن امید به زندگی از ۵۷ سال برای مردها و ۶۰ سال برای زنها در ابتدای انقلاب به ۷۰ سال برای مردها و ۷۳ سال برای زنها رسیده است، انتظار میرود که سن بازنشستگی نیز متناسب با امید به زندگی افزایش یابد اما اینگونه نشده و برعکس براساس قوانین مختلف، بازنشستگیهای پیش از موعد به تأمین اجتماعی تحمیل شده است.
کرباسیان تأکید کرد: به نظر میرسد که زمان بازنگری اصولی در این گونه قوانین فرا رسیده است و باید درباره خدمات سازمان تأمین اجتماعی نظرات کارشناسی مورد توجه قرار گیرد.
این اظهارات که مشابه آن را پیش از این نیز بارها شنیدهایم موجب بروز نگرانیهایی شده است. آیا به راستی قصد دارند طی یک برنامه مدون و هماهنگ، حق بازنشستگی پیش از موعد را از کارگران بگیرند؛ آنهم کارگرانی که در سختترین و طاقتفرساترین شرایط کار میکنند؟!
براساس تعریف قانونی، کارهای سخت و زیانآور، کارهایی است که در آنها عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژیکی محیط کار، غیر استاندارد بوده و در اثر اشتغال کارگر تنشی به مراتب بالاتر ازظرفیتهای طبیعی (جسمی و روانی) در وی ایجاد گردد که نتیجه آن بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن بوده و بتوان با بهکار گیری تمهیدات فنی، مهندسی، بهداشتی و ایمنی و غیره، صفت سخت و زیانآور بودن را از آن مشاغل کاهش یا حذف نمود. اما مشاغل سخت و زیانآور براساس قانون به دو دسته تقسیم میشوند.
به موجب ماده ۱ آییننامه اجرایی بند (۵) جزء (ب) ماده واحده قانون اصلاح تبصره (۲) الحاقی ماده (۷۶) قانون اصلاح مواد (۷۲) و (۷۷) و تبصره ماده (۷۶) قانون تأمین اجتماعی مصوب ۱۳۵۴ و الحاق دو تبصره به ماده (۷۶) مصوب ۱۳۷۱ و مصوب ۱۳۸۰ـ موضوع تصویبنامه شماره ۱۵۳۶۵/ت۳۶۰۰۵هـ مورخ ۵/۲/۱۳۸۶ ، مشاغل به دو گروه الف و ب تقسیم بندی می شوند:
گروه الف: مشاغلی که صفت سخت و زیان آوری با ماهیت شغل وابستگی دارد اما میتوان با به کارگیری تمهیدات بهداشتی، ایمنی و تدابیر مناسب توسط کارفرما سختی و زیان آوری آنها را حذف نمود.
گروه ب: مشاغلی که ماهیتاً سخت و ز یان آور بوده و با به کارگیری تمهیدات بهداشتی، ایمنی و تدابیر فنی توسط کارفرما، صفت سخت و زیان آوری آنها کاهش یافته ولی کماکان سخت و زیان آوری آنها حفظ میگردد.
بنابراین برخی از کارهای سخت، ماهیتاً سخت و زیانآور هستند و با اتخاذ تمهیدات و ایمنسازی محیط کار نمیتوان ماهیت سختی آنها را زدود. اینگونه مشاغل بسیار هستند ؛ چند نمونه از آنها به این ترتیب است:
کار در معادن اعم از تحت الارضی یا سطح الارضی که ایجاب مینماید کارگران در تونلها و راهروهای سر پوشیده به استخراج بپردازند.
کار استخراج شامل جدا کردن یا منفجر ساختن مواد از سطح کار، حمل مواد عملیات مربوط به انفجار، اداره تأسیسات آب و برق در داخل معدن و به طور کلی هر گونه مباشرت و نظارتی که ایجاب نماید کارگر در تونل ها، راهروها یا میلههای معدن انجام وظیفه نماید.
حفر قنوات و چاهها و فاضلابها و تونلهای زیر زمینی و کار در مخازن سر بسته.
تخلیه و حمل مواد مذاب از کورههای مشغول به کار و کار مستمر در مجاورت کورههای ذوب به نحوی که کارگر در معرض مستقیم حرارت یا بخارات زیان آور متصاعد از کوره باشد.
بیشتر مشاغلی که امروزه جزو مشاغل سخت و مشمول بازنشستگی پیش از موعد هستند همین مشاغلِ ماهیتاً سخت هستند؛ چراکه در تعیین سختی کار به اندازه کافی سخت گرفته میشود و به راحتی اجازه نمیدهند که یک کارگاه، مشمول بازنشستگی پیش از موعد شود.
برای تعیین سختی کار حسب درخواست کارگر، کارفرما، تشکلها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت کار و امور اجتماعی و صندوق تامین اجتماعی، تعیین سخت و زیان آور بودن مشاغل در هر کارگاه با بررسی سوابق، انجام بازدید و بررسی شرایط و با تایید کمیتههای استانی انجام میگیرد.
کمیتههای استانی مشاغل سخت، بسیار سخت میگیرند و به همین سادگی یک شغل نمیتواند خود را در لیست مشاغل سخت بگنجاند اما آیا آنطور که آقای کرباسیان میگوید بازنشستگی پیش از موعد به سازمان تامین اجتماعی «تحمیل» شده و باری اضافی و تحمیلی است که باید از دوش سازمان برداشته شود؟!
برای پاسخ به این سوال به سراغ کارگرانی رفتیم که واقعاً در اینگونه مشاغل کار کردهاند و سختی کار را با پوست و استخوان لمس نمودهاند.
علیرضا رستمی، یکی از کارگرانِ «آتشکار» فولاد زاگرس بوده است که البته این کارخانه حدود ۷ سال است که تعطیل شده. این کارگر قدیمی کورههای ذوب از سختیهای کار میگوید؛ کاری که هر آن، خطر مصدومیت و مرگ، شانه به شانه آن نفس میکشد؛ کاری که کارگر را به مرور تحلیل میبرد؛ او معتقد است برخورداری کارگرِ ذوب آهن از مزایای آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور، یک امتیاز یا یک موهبت نیست، بلکه یک «حق» است، یک حق مسلم.
او به ایلنا میگوید: سختی کار، حق کارگرانی است که در معادن یا پای کوره های ذوب کار میکنند؛ بعضی از مشاغل، ماهیتاً سخت و زیان آور است و نمیتوان آنها را شغل عادی حساب کرد؛ کارگری که سالها پای کوره ذوب کار میکند، شیره جانش به آهستگی مکیده میشود و این کار سخت، تبعات جسمی و روانی بسیاری برای او دارد.
برای کارگران کورههای ذوب برخورداری از مزایای آیین نامه مشاغل سخت و زیانآور یک موهبت نیست بلکه یک حق مسلم است برای کارگران معادن هم به همین ترتیب است.
برخورداری از بازنشستگی پیش از موعد برای کارگران معدن، از نان شب واجبتر است!
مرادی، بازنشسته یک معدن ذغال سنگ است. او امروز در دوران بازنشستگی، درگیر بیماریهای ریوی و انسداد تنفسی است؛ به سختی نفس میکشد و با دستمزدی که کمی بالاتر از حداقل مزد است، ناگزیر روزگار میگذراند.
او نیز در ارتباط با شرایط سخت کار در معدن به ایلنا میگوید: وقتی چند ساعت در معدن ذغال کار میکنی نه تنها لباسهای تنت بلکه نفست آلوده به گرد ذغال میشود. بیرون که میآیی از درون و برون سیاه شدهای. شب از صدای سرفههای خشک و ممتد خودت، خوابت نمیبرد. من از همان سالهای اشتغال مجبور بودم داروهای تنفسی مصرف کنم حالا که سنم بالاتر رفته اکسیژن همراه دارم که اگر هوا کمی آلوده شود یا در محیط سربسته قرار بگیرم بدون کپسول اکسیژن نمیتوانم نفس بکشم!
به اعتقاد مرادی، برخورداری از بازنشستگی پیش از موعد برای کارگران معدن، از نان شب واجبتر است اگر قرار باشد یک کارگر بیش از بیست سال در معدن کار کند، دیگر باید پیکر بیجان او را بیرون بیاورند و بازنشسته کنند!
بازنشستگی پیش از موعد کارگرانی با هزاران درد و بیماری، به هیچ وجه بار اضافه نیست!
بازنشستگی پیش از موعد، فقط محدود به کارهای ماهیتاً سخت و زیانآور نیست مولفههای دیگری نیز دارد و گروههای دیگری مانند زنان شاغل و مانند آن را نیز در برمیگیرد. همه امید کارگران به خصوص کارگرانی که پای کوره های ذوب میایستند یا در معادن زیر زمین کار میکنند یا به حفر چاه و قنات میپردازند و بنابراین، با خطر مرگ و ریزش آوار روبرو هستند این است که منظور و مرادِ مقامات و کارشناسان از حذف بازنشستگی پیش از موعد، گروههای پرخطر و کارگران شاغل در مشاغل ماهیتاً سخت نباشد. کلیدواژه اصلاحات پارامتریک نباید مشمول این گروهها شود. هیچ گونه نمیشود سختی کار این کارگران را تقلیل داد و اینها نباید مشمول هیچ نوع اصلاحات از نوع «اصلاحات کاهشی» شوند.
حسین حبیبی میگوید اگر به دنبال اصلاحات پارامتریک هستند خانه را از کف ترمیم کنند، از بنیان. بروند سراغ دولت و بدهی انباشته کارگران را بگیرند. معادلات معیوب روابط کار را اصلاح کنند تا کارفرمایان مجبور به بیمه کردن کارگران شوند و ورودیهای سازمان افزایش یابد نه اینکه همه مشکلات را یک کاسه کنند و بیندازند گردن بازنشستگی پیش از موعد!
شکی نیست که «بار» بر دوش سازمان بسیار گذاشتهاند، از مهمانان ناخوانده گرفته تا شرکتهای ورشکستهای که پای رد دیون به سازمان تحمیل شده است اما بازنشستگی پیش از موعد کارگرانی با هزاران درد و بیماری مانند مرادی و ررستمی، به هیچ وجه بار اضافه نیست که بخواهند از دوش سازمان زمین بگذارند و از شرش رها شوند!