زنان ژالانه؛ کول‌برانی در لباس مردانه

 فقر، بی‌کاری، نداشتن چشم‌اندازی به آینده، شکم‌های گرسنه فرزندان، تن‌های زخمی همسران و… دلیل کول‌بری در مرزهای غربی ایران هستند

 شاید به خیال همگان، مردان هستند که کول‌بری می‌کنند اما در این گزارش می‌خواهیم پرده برداریم از واقعیتی که زنان مرد‌پوش بر دوش خود حمل می‌کنند

پنجشنبه, 10 دسامبر 2020شما در ایران وایر

اورامان، فرزانه مقامی، شهروندخبرنگار

در پیچاپیچ کوه‌ها و دامنه‌های زیبای «اورامانات» یا همان «هورامان» که هر گردش‌گری را به غرب ایران و کردستان می‌کشاند، افرادی قطار پشت‌سر هم، بدون آن‌که به رسمیت شناخته شوند، در بهار و زمستان بار بر دوش، زیبایی‌های آن گردنه‌های باصلابت را طی می‌کنند. انگار که تلخی‌های روزگار آن‌ها سال‌ها است روی سنگ‌های کوه، با خون و گوشت و یادشان حک شده‌اند.

فقر، بی‌کاری، نداشتن چشم‌اندازی به آینده، شکم‌های گرسنه فرزندان، تن‌های زخمی همسران و… دلیل کول‌بری در مرزهای غربی ایران هستند؛ همان‌ها که جمهوری اسلامی در محرومیت‌ نگه‌شان داشته و تن‌شان مرکبی برای پول درآوردن شده است. بار بر دوش می‌کشند تا گرسنگی از شکم فرزندان‌شان بار بندد.

شاید به خیال همگان، مردان هستند که کول‌بری می‌کنند اما در این گزارش می‌خواهیم پرده برداریم از واقعیتی که زنان مرد‌پوش بر دوش خود حمل می‌کنند؛ زنان کول‌بر در گردنه‌های «ژالانه».

***

«تا بار به آن سمت مرز نرسد و سفارش‌دهنده آن را تحویل نگیرد، پولی به کول‌بر نمی‌رسد. تازه فقط شلیک و مرگ نیست، آن‌قدر راه سخت است که در هوای عادی هم نمی‌توان به راحتی از گردنه‌ها گذشت؛ چه برسد بار ۵۰ یا ۱۰۰ کیلویی روی دوش داشته باشیم. ممکن است بار بیفتد یا بشکند، آن‌جا است که می‌گویی کاش خودم بیفتم اما بار نیفتد. لااقل پولی به دستت می‌رسد که آسیب جسمانی را درمان کنی. اگر بار سالم نرسد، پولی دریافت نمی‌کنیم. خلاصه، زن کاک فلانی هم دستمال بست کمرش اما افتاد در کوه و زمین‌گیر شد. مهره‌های ستون فقراتش جابه‌جا شده بودند. شوهرش هم که قبلا با شلیک گلوله‌های مرزبان‌ها، یک پایش را از دست داده بود.»

زندگی روزمره کول‌بری، یعنی انسان‌ها و به ویژه مردان به سمت کوه روانه می‌شوند تا از آن سوی مرز، جنس‌هایی را بر دوش گرفته و کوه برفی و بوران را رد کنند و به ایران بازگردند. البته اگر شانس بیاورند و با گلوله مرزبانان کشته نشوند یا نقص عضو پیدا نکنند، در دره سقوط نکنند، گم نشوند و در سرمای زمستان یخ نزنند، معمولا بیشتر از دو سال نمی‌توانند کول‌بری کنند. بدن‌های قوی‌ترین کول‌بران هم بعد از دو سال تحلیل می‌رود و زانوها‌ و ستون فقرات‌شان چنان آسیب می‌بیند که باید شانس داشته باشند تا زمین‌گیر نشوند.

در میان مردان، معمولا سن کول‌بری ۱۲ تا ۷۰ سال است و برای حمل و تحویل هر کیلو بار سالم، بین هفت تا ۲۰ هزار تومان مزد دریافت می‌کنند که مبلغ آن مثلا به سختی مسیر و حساسیت بار بستگی دارد و متغیر است. در حالی‌که زندگی زنان کول‌بر، درآمد و سختی‌هایشان با مردان متفاوت است.

زنان ژالانه می‌گویند روزانه حدود ۱۲هزار مرد راهی این مسیر می‌شوند؛ مسافتی که بین هشت تا ۱۲ ساعت طول می‌کشد. اما آماری از زنان کول‌بر وجود ندارد.

«گلاره» نام مستعار زنی کول‌بر در منطقه «اورامان» است. او برای «ایران‌وایر» زاویه‌ دیگری از زندگی کول‌بران را روایت می‌کند: «زنان بسیاری به کول‌بری مشغول هستند؛ حتی اگر فرماندار مریوان به راحتی دروغ بگوید که کول‌بر وجود ندارد. در این منطقه کول‌بری وجهه خوبی ندارد اما چه چاره‌ای داریم؟ وقتی همسر و بچه‌های زنی به کول‌بری رفته‌اند و حالا از کار افتاده شده یا جان خود را از دست داده‌اند، آن زن چه باید بکند؟ چه‌طور خرج زندگی را دربیاورد؟ پس به کول‌بری روی می‌آورد و به کسی چیزی نمی‌گوید. به هر حال، در این محیط کوچک اگر به کودکی بگویند که مادرش کول‌بری می‌کند، آزار دهنده است. زنان کول‌بر منطقه معمولا بدون آن‌که به کسی بگویند، لباس مردانه کُردی می‌پوشند و به سمت ژالانه به راه می‌افتند. چهره‌‌های آن‌ها از شدت کار سخت خیلی هم با مردان متفاوت نیست. حتی اگر فحش هم بخورند، جواب نمی‌دهند تا کسی متوجه نشود که آن‌ها زن هستند.»

گلاره در میان روایت‌هایش به زنی اشاره می‌کند که پس از تیر خوردن همسرش، به کول‌بری روی آورد. مرد پای خود را از دست داد و خانه‌نشین شد. حالا آن زن بود که باید برای سیر کردن شکم فرزندان خود، بار بر دوش می‌کشید؛ هم بار زندگی سخت را و هم بار جنس را در گردنه‌های خطرناک.

اما آیا زنان ناچار به کول‌بری هستند؟ نمی‌شود به شغل دیگری روی بیاورند؟

گلاره می‌گوید: «وقتی یکی از اعضای خانواده به کول‌بری مشغول می‌شود، بقیه هم ادامه می‌دهند؛ مثل یک شغل خانوادگی. درآمد آن‌هم بیشتر می‌شود چون آن خانواده شناخته‌شده می‌شوند و بار خوبی به آن‌ها می‌رسد. خود من ۲۰ زن کول‌بر در منطقه‌های مریوان و سروآباد می‌شناسم که تلاش کرده بودند به کار دیگری مشغول شوند اما یا دستمزدشان را نمی‌دادند یا آن‌قدر پول پایینی پرداخت می‌شد که منصرف شدند؛ مثلا در تولیدی خیاطی کار می‌کردند یا کارگری اما نصف حق‌الزحمه را به آن‌ها می‌دادند. در این مناطق اگر بخواهی کاری جز کول‌بری انجام دهی، یا باید پارتی داشته باشی یا پول و سرمایه‌ای که کار خودت را شروع کنی. فعلا که از این خبرها نیست و همه به سمت کول‌بری می‌روند. فقط چون زنان از نظر جسمی زورشان نمی‌رسد، بار کم‌تری حمل می‌کنند و طبیعتا پول کم‌تری دست‌شان را می‌گیرد.»

به واقع، زنان کول‌بر مصائب مضاعفی را متحمل می‌شوند. به طور میانگین اگر هر مردی می‌تواند ۵۰ کیلو بار با خود حمل کند، باری که روی دوش زنان گذاشته می‌شود، معمولا بین ۱۵ تا ۲۰ کیلو است؛ یعنی آن‌ها روزانه و برای به خطر انداختن جان‌شان در حمل این بارها، در نهایت ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان دریافت خواهند کرد. بیشتر زنانی که کول‌بری می‌کنند، زنان تنها هستند که یا همسران‌شان از کار افتاده یا درگذشته‌اند. بسیاری از این کول‌بران تحصیل‌کرده هستند یا در مهارت‌های ویژه‌ای مثل تولید صنایع دستی و خوراکی‌های محلی تبحر دارند اما سرمایه‌ای برای راه انداختن کار ندارند.

«مهریاد»، از کنش‌گران مدنی مریوان در همین رابطه می‌گوید: «کول‌بران را به اشتباه “قاچاق‌چی” معرفی می‌کنند. در حالی‌که آن‌ها فقط حمل‌کننده بار هستند. این ایده را کسانی که در حکومت هستند، جا انداخته‌اند. از سوی دیگر، حتی منکر کول‌بری و وجود آن می‌شوند اما گروهی از کول‌بران را انتخاب می‌کنند که بارهای خودشان را از مرز عبور دهند. آن‌چه را هم با کول‌بری نمی‌توانند به دست بیاورند، به دلال‌ها می‌سپارند. پس چرا باید شرایط را برای ایجاد اشتغال محیا کنند؟»

این کنش‌گر مدنی می‌گوید صاحبان سرمایه یا مطالبه‌گران جنس با کم‌ترین هزینه برای نیروی کار ارزان و از جان گذشته به هدف خود می‌رسند: «یک عده سرباز مرزی را هم بر سر کار گذاشته‌ و به آن‌ها دستور تیر داد‌ه‌اند.»

او شاهد بازداشت زن کول‌بری بوده است که توسط پلیس دستگیر شده بود: «البته موارد خاص هم دیده می‌شود. به یاد دارم وقتی سربازی فهمید که کول‌بر زن است، به او گفت “شرافت را تو می‌دهی و نه من!” این نوع رویکرد نادر است. برای همین است که مخفیانه مرزها را روی خودشان و نیروهای معتمدشان باز می‌گذارند و در عین‌حال، از مسوولیت شانه خالی می‌کنند. هم‌چنین هر آ‌ن‌کس اعتراض کند، به راحتی بازداشت می‌شود و بدترین احکام قضایی را دریافت می‌کند.»

کول‌برها به طور متوسط هر هفته یک‌بار کول‌بری می‌کنند. آن‌ها برای گذر گردنه‌های ژالانه، با استعمال داروهایی نظیر «ترامادول» و قرص‌های مسکن سنگین، سختی راه را دوام می‌آورند. آن‌هایی هم که در این مسیر آسیب می‌بینند، نیاز به کمک دارند تا بتوانند روند قضایی را پیگیری کنند. بسیاری از آن‌ها نیاز به درمان دارند اما هزینه‌ها به قدری بالا هستند که ناچارند با این درد سالیان سال زندگی کنند.

صدها نفر، زن و مرد هر روز در گردنه‌ کوه‌های مختلف بار به دوش می‌کشند؛ باری که برای آن‌ها می‌تواند یادآور هزاران قصه ناگفته باشد. جمهوری اسلامی می‌گوید در ایران شغلی به نام کول‌بری نیست و برای همین بیمه هم نمی‌شوند؛ اما بار یک زندگی روی شانه‌های کولبران است، اگر زن هم باشی، بار روی شانه‌هایت سنگین‌تر هم می‌شود.