فقر زنان سرپرست خانوار در آبادان باعث شد تا در اواخر سال ۹۱ بازارچه صنایع دستی زنان، با همکاری منطقه آزاد و شهرداری به راه افتد. همان زمان زنان توانمند با اولویت زنان سرپرست خانوار به آنجا رفتند تا کارهای دستی و خوراکیهای خانگیشان را به فروش برسانند.
اکنون پس از سالها، ۳۳ زن سرپرست خانوار، ظرف و ظروف، دستسازههای سنتی و شیرینی و ترشی خانگیشان را از بازارچه صنایع دستی زنان آبادان جمع کرده و به خانههایشان بردهاند.
ملک کنار بازارچهای که در هشت سال گذشته برای بسیاری از آنها خانه امید بوده، پارکینگی است که حالا قرار است آن را یکی از برجسازان شهر بسازد و به آنها که اغلبشان سرپرست خانوار هستند و بار و سختی زندگی هر روز بر دوشهایشان سنگینی میکند، گفته شده که باید وسایلشان را جمع کنند و منتظر بمانند تا شاید مکان جدیدی برای ایجاد بازارچه در نظر گرفته شود.
بسیاری از زنان سرپرست خانوار، خرج زندگیشان را از این مکان تأمین میکردند و اکنون این بیکاری برایشان گران تمام شده است.
یکی از این زنان که ۱۰ سال قبل از اهواز به آبادان آمده و از همان ابتدا ظروف میناکاریاش را به بازارچه میآورد، میگوید: «افراد زیادی آمدند و رفتند و زنان بسیاری، بارها برای گرفتن یکی از غرفههای بازارچه به فرمانداری مراجعه کردند تا بتوانند غرفهای را برای خود دست و پا کنند.»
وی با اشاره به این که زنان غرفهدار دیگر جایی برای فروش آثارشان ندارند و این غمی بزرگ است، میافزاید: «در این بازارچه ۹۰ درصد صنایع دستی به فروش میرسید و ١٠درصد خوراکی بود؛ تهویه نداشتیم و بوی ترشیها در گرمای بالای آبادان آنقدر آزاردهنده میشد که کسی نمیتوانست تحمل کند؛ با این حال، قبل از عید یکی از برجسازان مشهور شهر آمد و با امور زنان فرمانداری جلسه گذاشت تا این ملک را بسازد.»
این غرفهدار میگوید: «فردی که این ملک را خریده است به ما گفته که به یکی از پاساژهای او با نام پاساژ الماس جنوب برویم؛ پاساژی که رونقی ندارد و از جمله پاساژهای بیرفت و آمد شهر است و رفتن ما هیچ ثمری نخواهد داشت؛ ضمن این که صحبتهای این فرد به شدت ضد و نقیض است و نمیتوانیم به حرفهایش اعتماد کنیم.»
اکنون در یک معامله، این زمین در هماهنگی با فرمانداری و شهرداری فروخته شده بدون این که زنان بازارچه در جلسات آن نمایندهای داشته باشند و ۳۳ زن سرپرست خانوار را بیکار و روانه خانههایشان کردند.