در دنیای امروز و در فضای رقابتی سیاسی و اقتصادی جوامع، هر فردی به محض قرار گرفتن در منصب و مقام جدید سعی در ارائه ایدهای نو از سوی خود و افزایش بهره وری سازمان و وزارت مربوطه را با مدیریت خود دارند. وضعیت امروز اعضای کابینه دولت سیزدهم نیز به همین صورت است. البته این امریست طبیعی و از ذات انسان و حس تمایزی که نسبت به دیگر همنوعان خود دارد، چیزی غیر از این نمیتوان انتظار داشت. اما زمانی میتوان به منطقی و اثربخش بودن ایده و پیشنهادات پی برد که در سایه دانش، علم، آگاهی، تجربه و مشورت بیان شوند. در غیر اینصورت نه تنها اثربخش نخواهد بود بلکه اثرات سوء نیز به همراه خواهد داشت. حال با این تفاسیر به بررسی موردی وضعیت مذکور در خصوص وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت سیزدهم خواهیم پرداخت.
طبق معمول از طریق رسانه ملی در حال استماع مصاحبه مربوط به وزیر صنعت، معدن و تجارت با خبرنگاران بودم که خبر از انعقاد تفاهم نامه با جناب آقای عبدالملکی وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی میداد. گویا وزیر صمت برای کم کردن هزینههای واحدهای تولیدی قصد دارد طی تفاهم نامهای با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بیمهپردازی واحدهای تولیدی به سازمان تأمین اجتماعی، تجدیدنظر نماید؛ چراکه به زعم وزیر صمت بیش از ۴۰ درصد مشکلات واحدهای تولیدی صنعت ایران در حوزه صنایع و خدمات مربوط به سازمان تأمین اجتماعی است، که قرار است در قالب یک تفاهم نامه با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی این ۴۰ درصد را از دوش صنایع برداشته شود. ایشان بر این معتقد است که بزرگترین مشکلات را تأمین اجتماعی برای صنعت و صنایع فراهم کرده است.
باور بفرمایید از شنیدن این مطلب آن هم از زبان وزیر جدید صمت، لرزه بر اندامم افتاد. خدایا به فریاد طبقه کارگر و بازنشسته برس؛ با این وزیر تازه کارِ بدون شناخت از حوزه تامین اجتماعی به درستی مشخص بود که وزیر مربوطه هیچ اطلاع و آگاهی از قوانین تامین اجتماعی ندارد که اینگونه بیمحابا سخن از حذف سازمان در حوزه صنایع به میان میآورد؛ یا واقعاً آگاه است و منابع جایگزین برای حذف سازمان در نظر گرفته است. که در هر دو صورت چنانچه وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی همین نظر را داشته باشد بدا به حال ما؛ که امیدوارم نگاه و اعتقاد وزیر محترم حوزه تعاون کار و رفاه اجتماعی همان نباشد که از زبان وزیر صمت شنیده شد.