واژهی کولبر به دلیل وقوع برخی رویدادهای تلخ ازجمله کشتهشدن و جانباختن کولبران در ارتفاعات برفگیر کردستان برای مردم دردناک است. دردی که به دلیل نداشتن شغل، نبود کارخانه و کارگاه در محل زندگی و محرومیت هیچ دوایی برای آن وجود ندارد. مسئولان هیچ عزمی برای ریشهکنکردن کولبری ندارند و هر روز کولبران زیادی قربانی این شغل کاذب میشوند. در سردشت که سد احداث شد، حتی برای کارگری ساده از کارگران بومی استفاده نکردند و از شهرهای دیگر کارگر میآوردند. در این شرایط وقتی مردم به حاشیه کشیده میشوند، مجبورند کولبر شوند و حداقل پول اندکی کسب کنند. کردستان از نظر اقتصادی یکی از استانهای محروم ایران است و کمتر به فکر توسعهی آن بودهاند و این شکاف باعث شده از روند توسعه دور بماند. مرز و معابر کولبری در این استان به عنوان یک آلترناتیو توسعه عمل کرده و تا حدی توانسته در شهرهای بانه، مریوان، سروآباد و سردشت از شدت بیکاری و رکود اقتصادی بکاهد. در امتداد دویستوبیستوهفت کیلومتر مرز مشترک بین ایران و عراق که در استان کردستان واقع شده، چهار معبر کولبری غیررسمی شامل «سیرانبند» و «گلهسور» در بانه، معابر «خانمشیخان» در مریوان و «ملهخورد» در سروآباد وجود دارد. کولبر در مفهوم رایج آن کسی است که باری را از مسیرهای ناهموار در ازای دستمزد از یک طرف مرز به طرف دیگر بر دوش خود حمل میکند. در مناطق مرزی زنان و مردان از سنین مختلف به کولبری روی میآورند. این شغل موقتی است و بیشتر برای امرارمعاش به آن پرداخته میشود.
دربارهی وضعیت کولبران «خط صلح» با چند کولبر که در مرز کولبری میکنند، گفتوگویی داشته.
سامان محمدی که دارای مدرک لیسانس است و در مرز کیله کولبر است، میگوید: «همواره در دورهای زندگی میکنیم که روزبهروز تورم افزایش مییابد و جوانانی مثل من به ناچار جهت تأمین نیازهای اولیهی زندگی بدون هر نوع لذت از زندگی وارد کولبری میشوند. هیچگونه استخدامی بدون سهمیههای دولتی امکانپذیر نیست. کولبری شغل نیست و درآمد کولبری هم آنچنان نیست که بتواند کفاف سه روز زندگی را بدهد. سختیهای راه، درههای عمیق و لغزنده و مرزبانانی که هر لحظه چشمبهراه شلیککردن به کولبرانند، از جمله خطرات کولبری است».
محسن عبدالهینیا لیسانس مهندس معماری دارد و در هیچجایی استخدام نمیشود. او بیکار است و از روی ناچاری کولبر میشود. محسن میگوید: «احساس میکردم مورد تبعیض قرار میگیرم. با وجود آنکه تخصص دانشگاهی دارم، چون وابستگی ندارم، استخدام نمیشوم و در مرز «کونهمشکه»، «کانیزرد» و «دولهبی» سردشت کولبری میکردم. دلیل رویآوردن به کولبری خرج دانشگاه بود و کولبری هیچوقت تمام هزینهی مورد نیازِ حتی یک نفر را هم تأمین نکرد. سه برادر با هم به کولبری میرفتیم، ولی باز نمیتوانستیم کمکخرج خانواده باشیم؛ بنابراین کولبری شغل نیست و از نظر من صرفاً این است که به جای اینکه در خانه از گرسنگی بمیری، در کوه با گلوله میمیری و کمی راه مردن را نزدیکتر و شاید آسانتر میکنی. در تمام مرزهای سردشت کولبری کردهام. در ازای دستمزد خیلی کم کولبری میکردم. هر آنچه که جان آدمی را میگیرد، در کولبری وجود دارد؛ از ارتفاعات افتادن، با گلوله مردن، در راه تصادفکردن از شدت خواب و خستگی، از سرما مردن و زیر برفماندن، همه از خطرات کولبریاند. کولبری خود مرگ است و ما از روی ناچاری کولبر شدیم. با این شرایط سخت و نداشتن آینده در ایران مجبور شدم به فرانسه مهاجرت کنم. من میدانستم در ایران هیچ آیندهای نخواهم داشت و در هیچ نهاد دولتیای استخدام نمیشوم. با مهاجرت باید از صفر شروع کنی، ولی مهاجرت خیلی بهتر از کولبری و کشتهشدن است. قطعاً مشکلات اقتصادی و فشار کولبری تأثیر زیادی در مهاجرت من داشت».
مسلم احمدی تا اول دبیرستان درس خوانده. او در مرز سردشت و بانه کولبر است او میگوید: «هر شب برای بار پوشاک و وسایل خانگی به کولبری میروم. تیراندازی مستقیم نیروهای مرزبانی، افتادن از کوه و یخزدن در سرما، از خطرات کولبری است. به خاطر فقر اقتصادی و نداشتن شغل به کولبری میروم».
محمد در مرز پیرانشهر ضمانتچی و صاحب بار است و کولبران برای او کار میکنند. او میگوید: «من اجناس را از عراق با ضمانت خودم از طریق کولبران وارد ایران میکنم. دستمزد کولبران از چهارصدهزار تومان تا یکمیلیون شروع میشود». او دربارهی بهخطرافتادن جان کولبران میگوید: «میدانم جان کولبران در خطر است، مسیر راه سخت است و بعضی از آنها حتی با شلیک مستقیم کشته میشوند، ولی مجبوریم از مرزهای غیررسمی کالا وارد کنیم، چون ایران اجازه نمیدهد از مرزهای رسمی کالای خارجی وارد شود».
کولبری در مرزها
مرز در شرایط فعلی و تا رسیدن کردستان به توسعهی پایدار تنها راهکار برونرفت این استان از رکود اقتصادی و جلوگیری از افزایش بیکاری است و در این بین بازارچههای موقت مرزی یا در اصطلاح عامیانه «معابر کولبری» میتوانند مرهمی برای دردها باشند. کردستان دویستوبیستهفت کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق دارد. از ایام گذشته مردم دو طرف مرز برای تأمین وسایل مورد نیاز خود به تبادل کالا و ملزومات زندگی روزانه میپرداختند. این روند در دهههای اخیر با ورود کالاهای مختلف و تغییرات سبک زندگی ساکنان دو طرف دچار تغییراتی شد. مرزنشیان علاوه بر کالاهای اساسی برخی اقلام دیگر را نیز مبادله میکردند و کمکم این روند به عنوان یک شغل برای نانآوران مرزنشین شناخته شد که امروز به عنوان کولبری شناخته میشود. مقامهای جمهوری اسلامی کولبری را نوعی قاچاق کالا میدانند، اما بسیاری از منتقدان و کنشگران و فعالان حقوق بشری با اشاره به فقر و بیکاری کولبری را نه راهی برای کسب درآمد، بلکه تنها راه زندهماندن گروهی از شهروندان و خانوادههای آنها توصیف میکنند.
دلایل شکلگیری کولبری
در استانهای کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان زیرساختهای لازم برای تشویق سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری وجود ندارد. درآمد سرانهی این استانها پایینتر از نصف درآمد متوسط ایران است و از ذخایر و منابع آن بهرهبرداری نشده. بیتوجهی به پتانسیلهای آنها باعث گسترش فقر و نرخ بالای بیکاری شده و کولبری به وجود آمده. وعدههای دولت برای حل مشکلات برای مردم جای دلخوشی ندارد و حل مشکلات آنها در توان دولت نیست، چون وضعیت بد معیشتی و زندگی کولبرها به دغدغهی اصلی آنها تبدیل نشده. مردمان زیادی در مرزها قربانی کولبری و فقر و محرومیتند؛ به ناچار کولبر شدهاند و کسی به فکر ایجاد شغل بهتر برای آنها نیست.
راهکارهای حل مشکل کولبران
طرح توسعهی پایدار با نگاه جامعبینانه و توسعهمحور برای حل مشکلات کولبران، شکلگیری سرمایهگذاری، ایجاد زیرساختها و کاهش نرخ بیکاری باید در دستور کار دولت قرار گیرد. عراق همیشه کشور هدف صادراتی ایران بوده و سالانه بیش از پنجمیلیارد دلار کالای ایرانی به این کشور صادر میشود. گمرکهای رسمی هممرز با عراق باید برای واردات کالاها ده تا بیستدرصد از تخفیف عوارض و سود بازرگانی برخوردار شوند. این موضوع علاوه بر تأمین نیازهای وارداتی باعث رونق در مرزهای رسمی میشود و اشتغال خوبی برای آن منطقه خواهد بود و مردم کمتر به کولبری روی میآورند. برای اشتغال در روستاها یارانهی خاصی به برخی مشاغل نظیر کشاورزی، دامپروری، کشت گیاهان دارویی در قالب تسهیلات و وام اختصاص یابد تا مردم بتوانند در این مشاغل فعالیت کنند و کمتر به کولبری روی بیاورند. توانمندسازی مردم و ارتقای آگاهی و مهارت آنها در برنامهریزیهای میانمدت بسیار مؤثر است.