امروز و برای دومین بار در طول یکسال گذشته احضاریه ای از سوی شعبه یک اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب تهران به پروین محمدی برای معرفی خود به این شعبه جهت تحمل یک سال حبس ابلاغ شد.
این احضاریه در حالی صادر شده است که ایشان بجز بازداشت در اول مه سال ۹۸ در پارک جهاننما و تشکیل پرونده و صدور حکم یکسال زندان که آنرا نیز در زندان کچویی به سر آورد، بازداشت و یا تشکیل پرونده و بازجویی و محاکمه ای نداشته است. اما هم سال گذشته و هم امسال احضاریه ای از سوی شعبه یک اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب تهران به او جهت معرفی به زندان برای تحمل یکسال حبس ابلاغ و سال گذشته بدلیل اینکه پروین خود را معرفی نکرد حکم جلب و ممنوع الخروجی او صادر شد.
چیزی که در این میان کاملا روشن است این است که نهادهای امنیتی و قضائی به رغم اینکه پروین، هم در زندان کچویی بود و هم دائما در دسترس بوده، به خود زحمت بازداشت و طی نمودن فرایند بازجویی و محاکمه او را نداده و مستقیما خود زحمت همه چیز را کشیده و برای این فعال برجسته جنبش کارگری ایران حکم یکسال زندان صادر کرده اند.
براستی که اینجا در ایران، حکومتی ورای همه دیکتاتوریهای جهان معاصر حاکم است و حکمی که علیه پروین محمدی صادر شده است فقط و فقط از دست چنین حکومتی بر میآید.
مگر نه این است که هیچ حکومتی در تاریخ معاصر صدها نفر را به صرف اعتراض به افزایش قیمت بنزین در خاک و خون نغلطانده و این جنایت فقط اینجا در ایران رخ داده است.
مگر نه این است که در هیج جای جهان معاصر کارگران و معلمان را به صرف اعتراضات و فعالیتهای صنفی به تازیانه نبسته اند و اینجا در ایران چنین شده است.
مگر نه این است که ستار بهشتی را به صرف نوشتن کشتند و نویسندگان را سلاخی کردند و….و.…،
حال پروین محمدی و ما کارگران را چه باک از زندان و پرونده سازیهای موهوم.
دیروز علیرضا ثقفی و اصغر فیروزی را به زندان احضار کردند، پیش تر، از یکی دو ماه پیش به این سو معلمان را از خراسان تا گیلان به بند کشیدند، نرگس محمدی را بازداشت کردند، اعتراضات کاملا مسالمت آمیز کشاورزان و مردم اصفهان را به خون کشیدند، هیراد پیر بداقی و عسل محمدی را بازداشت کردند و تابستان اعتراضات مردم خوزستان را به بی آبی به خون کشیدند و...، و...،
حکومتی که این چنین و هر روز و هر لحظه با کارگر، معلم، وکیل، فعال حقوق بشری و عقیدتی و سیاسی و شهروند جوان، زن، شاعر، نویسنده، بازاری، کامیوندار، دستفروش، کولبر، سوخت بر و با همه مردم تحت حاکمیتش در افتاده باشد و همه روزنه ها را برای حداقل ترین شکلی از حیات و بقا انسانها ببندد، بی تردید شمارش معکوس حیات و بقای خود را به صدا در آورده است.
ما کارگران و مردم ایران را باکی از زندان نیست. زندان و سرکوب فقط نشان تزلزل یک حکومت است و بس.
🔸 برگرفته از صفحه اینستاگرام جعفر عظیمزاده