کارگران با پرتاب دستی آهن قراضهها به داخل دیگ مذاب دچار چنین مصدومیتی شدند. در این حادثه مواد مذاب به ارتفاع حدود ۱۵ متر فوران کرده و چهار کارگر حاضر در اطراف کوره را دچار سوختگی کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، دستی آهن قراضه به داخل کوره میریزد و دستی دیگر، حجم عظیم فلزات مذاب را داخل کوره برهم میزند و زیر و رو میکند؛ هر آن، احتمال پرتاب تراشههای ذوب شده به بیرون وجود دارد، هر لحظه ممکن است کوره به تمامی منفجر شود و هر روز کارگران بسیاری به همین ترتیب در معرض خطر مرگ قرار میگیرند. ایستادن کنار کورههای ذوب، یکی از دشوارترین کارهای دنیاست!
«هر روز که میخواهی بروی پای کوره بایستی، باید قبلش اشهدت را بخوانی… شما نمیدانید چقدر این کار استرس دارد!»
یک کارگر باسابقه فولاد، از شرایط دشوار کار کردن میگوید؛ کارگرانی که عموماً فاقد تجهیزات امینی کافی هستند و از نظر دستمزد و معیشت نیز در شرایط دشوار به سر میبرند و مرگ، مرگ ناخواسته اما عاجل، به بدترین شکل ممکن، احتمال دارد هر لحظه از راه برسد؛ حادثهی مرگ کارگران کورههای ذوب، دلخراشترین نوع حوادث است؛ در برخی از این حوادث، حتی جنازههای قربانیان قابل تشخیص نیست! گرمای غیرقابل تحمل، بدنهای سوخته را پودر میکند!
مرگ دو کارگر در عجبشیر:
پرتاب دستی آهن قراضه و کمبود امکاناتِ ایمنی!
هر سال، از این حوادث دلخراش بسیار داریم. در روزهای اخیر، لابلای اخبار مختلف سیاسی، در آستانهی تنفیذ و تحلیف رئیس جمهور جدید و وقتی که بسیاری از خانوادههای کشور، داغ مرگ کرونایی عزیزان خود را بر دل دارند، حادثهای در کارخانهی فولاد در عجبشیر آذربایجان شرقی رخ میدهد؛ دوم مردادماه، چهار نفر از کارگران فولادِ سپهر شرق در عجبشیر، بر اثر پرتاب مواد مذاب و گدازههای درون کوره، دچار سوختگی و به بیمارستان منتقل شدند. چند روز بعد، دو نفر از این کارگران به نامهای «هادی علینژاد اصل» و «منوچهر کیائی» بر اثر سوختگی بیش از ۸۰ درصد در بیمارستانی در تبریز جان خود را از دست دادند.
آنچه در بسیاری از حوادث کار از این دست رخ میدهد، به غایت دردناک است؛ استفاده از کارگران در چرخهی تولید دستی و غیرمکانیزه، جان باارزش کارگران را در معرض خطر مرگ قرار میدهد؛ همکاران این چهار کارگر در ارتباط با این حادثه و علت سوختگی به ایلنا میگویند: کارگران آهن آلات قراضه و سایر فلزات آهنی که قابلیت ذوب شدن دارند را به صورت دستی یا از طریق تجهیزات وارد کورههای ذوب این کارخانه میکنند تا پس از ذوب به قالبهای شمش تبدیل شوند.
آنها با بیان اینکه پرتاب مواد مذاب از کورهها به صورت معمول اتفاق میافتد، عنوان کردند: در برخی موارد وجود آب و برخی مواد قابل اشتعال و منفجره باعث پرتاب یا سرریز شدن مواد مذاب به بیرون از کوره میشود که در صورتی که کارگر به لباس کار، کلاه و دستکش مخصوص مجهز نباشد، قطعا دچار آسیبدیدگی خواهد شد.
این کارگران اظهار داشتند: در حادثه فولاد عجبشیر نیز به نظر میرسد این ۴ کارگر مجهز به تجهیزات کامل نبودهاند که دچار سوختگی شدهاند.
با این حساب، هم پرتاب آهن قراضه در این دوران اتوماسیون و رشد تکنولوژی هنوز دستی بوده و هم کارگران، تجهیزات کامل نداشتند؛ اهمال روی اهمال، بیتوجهی مزید بر بیتوجهی! همه این غفلتها موجب شد که در روزهای آغازین مرداد، دو کارگر جوان راهی قبرستان شوند! اخبار مرگشان نیز در میان اخبار به ظاهر مهمتر سیاسی و آمارهای روزانهی کرونا و دغدغههای جمعی گم شده است!
چه کسی مقصر است؟/ بازرسان کار پاسخ دهند!
مازیار گیلانی نژاد (فعال کارگری فلزکار) در ارتباط با دلایل بروز این حادثهی مرگبار به ایلنا میگوید: آنچه که کارگران از این حادثه میگویند حاکی از این است که کارگران با پرتاب دستی آهن قراضهها به داخل دیگ مذاب دچار چنین مصدومیتی شدند. در این حادثه مواد مذاب به ارتفاع حدود ۱۵ متر فوران کرده و چهار کارگر حاضر در اطراف کوره را دچار سوختگی کرده است. این در حالیست که به دلیل مجهز نبودن کارگران به سادهترین پوششها از جمله لباس کار مناسب، کلاه و دستکش، این اتفاق دردناک رخ داده و بدون تردید اگر برخورد قاطعی صورت نگیرد، در آینده در همین واحد بازهم حوادث مشابه رخ خواهد داد.
او اضافه میکند: حیرت آور اینکه پرتاب دستی آهن قراضهها به داخل دیگ مذاب، توسط کارگران صورت گرفته است. یعنی کارخانهای به آن عظمت، جان کارگر برایش این قدر بیاهمیت است که از دستگاههای فنی برای ذوب استفاده نکرده است. سوال این است که بازرسان وزارت چرا این تخلف محرز را مورد بازرسی قرار ندادهاند و از این تخلف آشکار جلوگیری نکردهاند؟! به هر حال هرچه باشد قصور اداره بازرسی و ایمنی کار و مدیریت این کارخانه محرز است.
به دلیل بحرانهای بسیاری که در آن گرفتار آمدهایم، پای این حادثه به رسانهها و فضای عمومی اجتماع کشانده نشده و احتمال بسیار دارد که مقصرین خیلی ساده قسر در بروند؛ گرچه باید بگوییم متاسفانه تقریباً در تمام حوادث مشابه قبلی که کارگران فولاد به سادگی طعمهی مرگ شدهاند، مقصرین حادثه از زیر بار پرداخت تاوان فرار کردهاند؛ گویا جان عزیز کارگران فولاد، ارزشی در حد قطعات و دستگاههای مستعمل دارد، همان دستگاههایی که گاه و بیگاه جایِ آهن قراضه داخل کوره ذوب میریزند! این ادعای بزرگی است اما کاملاً قابل اثبات است:
فقط شش ماه حبس تعزیری برای مرگ ناکامِ ۱۸ کارگر!
حوادث منجر به مرگ در کارخانههای فولاد کشور به هیچ وجه کم نیست؛ نگوییم هر هفته، اما هر ماه و هر سال چند حادثه منجر به فوت داریم؛ یا مواد مذاب به بیرون پرتاب میشود یا کوره منفجر میگردد؛ ما قصد نداریم لیستی طولانی از این حوادث مرگبار ارائه دهیم؛ یک گشت و گذار ساده در اینترنت، آمار بالای حوادث را به خوبی نشان میدهد. فقط به چند سال قبل، به سال ۹۰ و حادثه انفجار در فولاد غدیر یزد بازمیگردیم؛ به حادثهای که در آن، ۱۸ کارگر جان خود را به سادگی آب خوردن از دست دادند؛ در ارتباط با آن حادثه دردناک، بسیار گفتند و نوشتند، از پسری که جلوی چشمانش، پدرش آب شد و استخوانهایش نیز بر جای نماند؛ تا کارگرانی که با DNA هویتشان را تشخیص دادند؛ تکرار این دردها و مرثیهها، دیگر چندان فایدهای ندارد؛ فقط کافیست به حُکمی که دادگاه بعد از یکسال دوندگیِ خانوادههای قربانیان، برای «مقصر حادثه» یعنی کارفرما صادر کرده، توجه کنیم:
با شکایت نزدیک به ۵۴ نفر از اولیاء دم کارگران قربانی، شعبه ۱۰۷ جزائی شهرستان یزد به ریاست قاضی محمود رضا مسعودی در تاریخ سوم آذر سال جاری، رای خود را در رابطه با این حادثه صادر کرد.
در رای صادره از شعبه ۱۰۷ دادگاه عمومی و جزایی یزد آمده است: «دادگاه با توجه به محتویات پرونده شکایت اولیاء دم مرحومان و نیز شکات پرونده نظریه پزشکی، نظریه کارشناسان کار، اظهارات متهم و تحقیقات معموله بزه انتسابی به نظر دادگاه محرز و مسلم است فعل ارتکابی متهم منطبق است با ماده ۶۱۶ قانون مجازات اسلامی؛ لذا دادگاه به استناد ماده مذکور از قانون مجازات اسلامی و نیز مواد ۲۹۴و ۲۹۵و ۲۹۷و ۳۰۰ همان قانون و اعمال ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی به لحاظ وضعیت خاص متهم و حسن سابقه او نامبرده را به تحمل شش ماه حبس تعزیری و یک و یک سوم دیه کامل مرد مسلمان در حق هر یک از اولیاء دم مرحومان به تفکیک (در خصوص تنها کارگر غیر مسلمان نیز مبلغ مذکور وفق دستور اجرای احکام به صندوق دادگاه واریز خواهد شد) و نیز پرداخت دیه مصدومان به شرح ذیل محکوم مینماید»
عدم تناسب جرم و مجازات، به شدت آزاردهنده بود و دوندگیهای بسیارِ خانوادهها به هیچ کجا نرسید. ۱۸ کارگر جان خود را از دست دادند و کارفرما فقط به شش ماه حبس تغزیری و دیه محکوم شد! حالا چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم در حادثه فولاد عجبشیر که دو کارگر جان خود را از دست دادهاند، آنهم در این بحبوحهی بحرانهای پیاپی، حکم عادلانهتری صادر شود، حکمی که با از دست رفتن جان عزیز کارگران زحمتکش، تناسب بیشتری داشته باشد؛ همیشه کارگران، خیلی راحت پرپر میشوند و مقصران، بسیار ساده فرار میکنند! به راستی چه زمانی سریال دردناکِ پرپر شدنِ مظلومانهی کارگران به نقطهی پایان میرسد؟!