ناتوانی رژیم ولایت فقیه در ایجاد کار برای شهروندان و معضل کولبری

ایجاد کار وظیفه حکومت‌هاست. کشور ما امکانات بالقوه و ثروت کافی برای تامین کار و معیشتی عادلانه برای همه شهروندان، در صورت اداره کارشناسانه این منابع را دارد. اما رژیم ناکارآمد و فاسد ولایت فقیه این امکانات و ثروت‌ها را نه در خدمت تولید ملی و ایجاد کار بلکه برای ثروتمندتر شدن کلان سرمایه‌داران و نهادهای انگلی و غیر مولد نابود کرده و می‌کند. و کولبری نتیجه چنین سیاست‌هایی است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، کارشناسان توسعه اقتصادی باور دارند که استان‌های مرزی غرب کشور از فرصت برخورداری مناسب در عرصه‌های مختلف به ویژه اقتصاد پایدار و ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب محروم هستند. محروم بودن استان‌های مرزی در غرب کشور و افزایش نرخ بیکاری سبب شده است تا مشاغل کاذب مورد توجه قرار گیرد. در این میان برخی افراد در قبال درآمدی اندک کوله‌باری را بر دوش‌های خود حمل می‌کنند تا بتوانند بخشی از هزینه‌های زندگی خود را تامین کنند اما افزایش هزینه‌های جاری زندگی سبب شده این روزها ماهیت کار کولبری هم تغییر کند؛ به عبارت دیگر زنان و کودکان نیز وارد این پدیده شده‌اند. کنشگران اجتماعی معتقدند، متولی امری برای این گروه وجود ندارد به همین دلیل این پدیده پابرجا خواهد ماند.

نبود سرمایه‌گذاری مناسب، واحدهای تولیدی و صنعتی در کنار محرومیت در مناطق مرزی موجب شده مردم برای امرار معاش دست به فعالیت‌هایی قانونی و غیرقانونی ازجمله کولبری، پیله‌وری و دادوستد از طریق بازارچه‌های مرزی بزنند، اما همین فعالیت‌ها نیز به دلیل درآمدهای اندک تاکنون نتوانسته باری از دوش مردم مناطق مرزی بردارد موضوعی که بی‌توجهی مسئولان به معیشت و اشتغال در این مناطق را به معضلی اساسی تبدیل کرده است.

کامل دلپسند (پژوهشگر مرز و توسعه و کارآفرین اجتماعی اقتصادی) می‌گوید: تا زمانی که سیاست‌های وزین منطقه‌ای از طریق مشاغل پایدار جایگزین سیاست‌های فعلی نشود، کولبری همچنان ادامه خواهد داشت. این پدیده منبع درآمد ساکنان مناطق مرزی محسوب می‌شود حتی اگر به قیمت جان باشد. وقتی که منابع درآمدی از این راه تامین می‌شود، اجازه حذف چنین پدیده‌ای را نمی‌دهد. این موضوع برای طیف کولبر، سرمایه‌دار و نوکیسه یکسان است.

تمامی کشورهای دنیا تحت تاثیر آثار منفی و مخرب ویروس کرونا قرار گرفته‌اند. امنیت شغلی که یکی از مولفه‌های اساسی روابط کار محسوب می‌شود نیز به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است. در حالی که کشورهای جهان از افزایش نرخ بیکاری خود خبر داده‌اند، مرکز آمار ایران خبر از کاهش نرخ بیکاری در سال ۹۹ داده است. اینطور به نظر می‌رسد که مشاغل کاذب و غیررسمی نیز از این بیماری مصون نمانده‌اند و آثار منفی را تجربه کرده‌اند. وضعیت کولبری در دوران کرونا چگونه است؟

در حال حاضر، چند مسیر مشخص برای کولبری وجود دارد. متاسفانه، خواسته‌ای نادرست در مناطق مرزی وجود دارد؛ این مطالبه این است که معابر کولبری که به صورت رسمی فعالیت می‌کنند، باز شوند. نکته مهم و حائز اهمیت این است که درآمد اقتصادی آن معابر رسمی کولبری تنها برای طبقه نوکیسه‌ی است. به طور قطع و یقین، هیچ عایدی مالی نصیب طبقه کولبر نخواهد شد.

بدون شک و تردید، اقتصاد غیررسمی و رشد آن به شدت تحت تاثیر کرونا قرار گرفته است. بسیاری از کارگران و کارکنان شرکت‌های خصوصی، فرصت‌های شغلی خود را از دست داده‌اند یا معوقات مزدی طلبکار هستند. وقتی کارگران شرکت‌های خصوصی که از حمایت قانون کار برخوردار هستند در دوران کرونا با این وضعیت روبرو می‌شوند، اقتصاد غیررسمی په دورانی را سپری کرده است.

وقتی اقتصاد غیررسمی تحت تاثیر کرونا قرار می‌گیرد با چه آثار و تبعاتی روبرو خواهد شد؟ کولبری چه تاثیری از این ویروس گرفته است؟

مناطق مرزی همواره از نظر تنعم‌ اقتصادی چندپله عقب‌تر هستند و فرصت‌های شغلی را از دست داده‌اند. کولبری، تنها شغل جایگزین در مبادی غیررسمی است که بخش اعظم آن در منطقه مریوان وجود دارد. اقتصاد غیررسمی مبتنی بر کار روزمزدی بوده و به تبع این موضوع رغبت به کولبری در مناطق مرزی روندی صعودی دارد. اگر اشتغال به صورت روزانه وجود نداشته باشد، نانی برای خوردن در سفره‌های آنان وجود نخواهد داشت. کرونا از این منظر کولبری را تحت تاثیر قرار داده است.

کسب و کارهای اینترنتی در دوران کرونا سبب شدند تا تجارت مرزی نیز کاهش یابد. از این منظر، کسب و کارهای مرزی که به واسطه خرید مستقیم ایجاد شده بودند نیز تحت تاثیر قرار گرفتند. افرادی که از منظر درآمدی و شغلی ضعیف بوده‌اند به شدت تحت تاثیر آثار کرونا قرار گرفته‌اند و هیچ شکی در این موضوع نیست. بازهم تاکید می‌کنم، مناطق مرزی و کردنشین نیز از این موضوع مستثنا نبوده‌اند و ما همچنان سیکل دورانی بازتولید مشاغل غیررسمی را مشاهده خواهیم کرد.

کرونا چنین آسیبی را بر مناطق مرزی وارد کرده است ولی می‌تواند فرصت‌سازی نیز کند. اگرچه فروش اینستاگرامی نیازمند دانش، ابزار، مهارت و کالایی مشخص است اما یک فرصت محسوب می‌شود، این فضا می‌تواند بستری مناسب برای فروش کالاهای محلی باشد. کولبری به شدت تحت تاثیر از اقتصادهای ناپایدار، ماندگار خواهد بود.

آیا متولیان مسائل کولبری در ارتباط با برخورداری مناسب کولبران و رفع مشکلات آن‌ها اقدامات درخور و شایسته‌ای انجام داده‌اند؟

اگرچه تمامی رسانه‌های داخلی و خارجی به موضوع کولبری ورود کرده‌اند و با مطرح کردن دردنامه‌ها مصائب آنان بازگو می‌کنند اما این گروه متولی ندارد. واقعیت این است که هیچ تصمیم عملیاتی جدی فی‌الفور یا مقطعی بلند مدت به صورت مدون برای کولبران اجرا نشده تا بدانیم آیا افرادی در مناطق مرزی بر سر اقتصاد غیررسمی کشته می‌شوند یا نه؟ کشته‌شدن برخی ازکولبران سبب می‌شود تا واگرایی قومی و مرکزنشینی باردیگر در مناطق مرزی محقق شود که تبعات زیادی به همراه خواهد داشت. تبعات این موضوع از آثار اقتصادی بیشتر است.

شما به سوءاستفاده گروهی خاص اشاره کردید. آیا تعارض منافع برخی از افراد سبب شده تا به وضعیت کولبران رسیدگی نشود؟

بدون شک تعارض منافع به میان می‌آید؛ افرادی به واسطه کولبری، قانون را دور می‌زند و از معافیت‌های مالیاتی استفاده می‌کنند تا کالاهای خود را وارد می‌کنند. اینطور باید بگویم که طبقه سرمایه‌دار و طبقه نوکیسه اقتصادی از کولبران استفاده ابزاری می‌کنند به عبارت دیگر، ماندگاری آن‌ها وابسته به کولبری است. این افراد به هیچ وجه حاضر نیستند تا مالیات خود را پرداخت کنند و با استفاده ابزاری از کولبری روز به روز ثروتمندتر می‌شوند. من معتقدم، افرادی در سیستم اداری دولت مرکزی حضور دارند و به ادامه روند پدیده کولبری تمایل دارند. منافع این گروه در همین راه قرار دارد. بدون شک، گرهی از کار کولبران حل نمی‌شود چون منافع طبقه خرده بورژوا و طبقه بورژوا حاکم با آن همراه است.

حدود یک ماه پیش، تصاویری از زنان کولبر در فضای رسانه‌ای کشور منتشر شد. آیا ماهیت کولبری در حال تغییر است؟ آمار دقیقی از زنان کولبر در دسترس است؟

آمار دقیقی وجود ندارد ولی تغییر جنسیت و کاهش سن کولبران به راحتی مشهود است که دو مقوله مهم هستند. ماهیت کولبری دیگر مردانه نیست یعنی زنان در کنار مردان نیز کولبری می‌کنند، همچنین سن آنان کاهش یافته است. این دو مقوله می‌توانند آسیب‌های اجتماعی را بیشتر کنند. اقتصاد غیررسمی در مناطق غیرمرزی تسلط دارد ولی هزینه‌های زندگی مناطق مرزی با مناطق مرکزی چندان متفاوت نیست. این موضوع سبب می‌شود تا آن‌ها در تامین معیشت زندگی خود با چالش‌های متعددی روبرو شوند. یک نفر به تنهایی نمی‌تواند نان‌آور خانواده باشد و در تامین هزینه‌های زندگی دچار مشکل می‌شود. به همین دلیل افراد زیادی درگیر تامین ارتزاق خواهند شد و به ناچار به کولبری روی می‌آورند.

با توجه به توضیحاتی که ارائه دادید، آینده کولبران و کولبری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سیاست‌هایی مثل نبود متولی برای کولبران، افزایش نگاه‌های امنیتی در مناطق مرزی وجود دارد؛ همچنین بسیاری از تصمیم‌گیرندگان دانای محلی نیستند و از موقعیت‌های منطقه آگاهی ندارند. تصمیم‌گیرندگان نیز از قدرت اختیار لازمه برخوردار نیستند.

تا زمانی که سیاست‌های وزین منطقه‌ای از طریق مشاغل پایدار جایگزین سیاست‌های فعلی نشود، کولبری همچنان ادامه خواهد داشت. این پدیده منبع درآمدی ساکنان مناطق مرزی محسوب می‌شود حتی اگر به قیمت جان باشد. وقتی که منابع درآمدی از این راه تامین می‌شود، اجازه حذف چنین پدیده‌ای را نمی‌دهند. این موضوع برای طیف کولبر، سرمایه‌دار و نوکیسه یکسان است.

فردی که کولبری می‌کند به ناچار به این شغل روی آورده است چون جایگزین دیگری نداشته است. اگر از کولبری صرف نظر کند، فرصتی برای تامین معیشت خود و خانواده‌هایشان نخواهد داشت.

پیامد کولبری برای مناطق کردنشین چیست؟

به‌طور قطع، کولبری باید از مناطق مرزی حذف شود. کولبری نه تنها برای مرزنشینان اعتباری ایجاد نکرده است بلکه تمام اعتبار چندین‌ساله آن‌ها را خدشه‌دار کرده است. من نگاه ترحم‌آمیز، صدقه‌وارانه و نگاه تاسف‌وارانه اینستاگرامی برای مناطق مرزی نمی‌خواهم. من فرصت بهره‌مندی از ظرفیت محلی و بهره‌مندی از فرصت‌های موجود بر اساس نگاه‌های غیرمتمرکز بر اساس قانون جمهوری اسلامی ایران را مطالبه می‌کنم. شرکت‌های تعاونی تا چه میزانی در این مناطق گسترش یافته‌اند؟ چقدر آموزش رفاه اجتماعی در آن مناطق داده شده است؟

شما به این موضوع اشاره کردید که این پدیده منبع درآمدی خانواده‌های کولبر است و از طرف دیگر پدیده مهاجران کارگران کردستانی به عراق بسیار مشهود است. آیا فرصت مهاجرت برای کولبران وجود ندارد یا این افراد مهارت کافی برای اشتغال را ندارند؟

مهاجرت در بخش خدمات کارگری و مشاغل ساختمانی صورت می‌گیرد. درآمد آن‌ها در کردستان عراق نسبت به ایران بیشتر است. اگرچه تفاوت‌های فرهنگی بین دو کشور زیاد است اما به دلیل اینکه مردم اقلیم کردستان نیز کرد زبان هستند، قرابت بین آن‌ها نیز وجود دارد.

کسانی که در مناطق مرزی زندگی می‌کنند، سطح کیفی زندگی خود را با ساکنان اقلیم کردستان عراق مقایسه می‌کنند. درآمد مردم اقلیم کردستان عراق به صورت دلار است و یارانه‌هایی که از سوی دولت مرکزی دریافت می‌کنند حدود ۵۰ برابر یارانه دریافتی هر ایرانی است. امکان مقایسه آن به وسیله رسانه‌ها میسر است. در طول ۴۰ سال گذشته، هیچ سرمایه‌گذاری بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدتی صورت نگرفته است و این افراد در زندگی ناپایدار قرار دارند.